اشاره: متن زیر٬ ترجمهای است از ستونی در روزنامه «ایندیپندنت» که در تاریخ یکشنبه ۱۷ خرداد سال ۱۳۸۳ در روزنامه «شرق» با عنوان «روزی که قهرمان زندگیام مرد» به چاپ رسید.
سکانس خوب
هشت و نیم (فدریکو فلینى ۱۹۶۳)
در وجود فلینى خوشبینى و انسانیت بیداد مىکرد که شاید بتوان چکیدهاى از آنها را در این سکانس ببینیم. هشت و نیم درباره کارگردانى به نام گوییدو (با بازى مارچلو ماستریانى) است که دچار سرگشتگى و آشفته حالى شده. ماجراى این فیلم بیش از هر چیزى قصه خود فلینى است- عنوان فیلم به نهمین فیلم فلینى اشاره دارد و او در اولین فیلمش دستیار کارگردان بود و براى همین آن را نصف یک فیلم به حساب آورده. سکانس مورد اشاره من فلاشبکى به دوران کودکى گوییدو است. تصویرى جذاب، گرم و شوق آور از یک خانواده بزرگ ایتالیایى. این سکانس با دویدن و تعقیب و گریز یک زن و چند کودک در اطراف خانه شروع مىشود. زن، بچهها را به داخل وان حمام پر آب پرتاب مىکند و بچهها در وان شروع به بالا و پائین پریدن مىکنند و سپس همه آنها در یک حوله بزرگ پیچیده شده و به سمت تختخواب برده مىشوند. فیلمبردارى این فیلم را جانى دى ونانتسو انجام داد. او توانایى خارقالعادهاى در به رقص درآوردن و حرکت دوربین در اطراف شخصیتها داشت. ما در اینجا یک برداشت طولانى تحسینبرانگیز را مى بینیم. متأسفانه در این روزها دیگر در تصاویر فیلمها از حرکتهاى دوربین اینچنینى خبرى نیست. دلیل آن هم این است که بیشتر حرکتها با استیدى کم انجام مىشود و ما در تصاویر مدام به قطعهاى سریع (کات) برمىخوریم.
سکانس بد
لیستومانیا (کن راسل ۱۹۷۵)
اینجا همان لحظه سقوط کارگردانى است که به خاطر خلاقیت، تیزبینى و استعداد فوق العادهاش، لقب «بهترین کارگردان انگلیسى» را به او دادهام. فیلم درباره زندگى استاد مسلم پیانو و موسیقیدان عاشق پیشه، فرانتس لیست است. فیلم با تصویر حرکت یک مترونوم روى یک پیانو شروع مىشود. سپس این تصویر قطع مىشود به تصاویرى از لیست که هماهنگ با مترونوم به صورت نهچندان آبرومندانهاى، با زنى مغازله مىکند. تصاویر آغازین این فیلم باعث شد تصور کنم لیست واقعاً دیوانه بودهاست. سبک و شیوه کار راسل بىاندازه غنى، پرشور، افراطى و به شدت غیرانگلیسى بود. همیشه حس مىکردم اگر او را کن راسلینى صدا مىزنند حتماً به عنوان یک نابغه شناخته مىشد. اما متأسفانه او کن راسل و اهل ساوتهمتن بود. او در این نماها بیش از اندازه به سمت پارودى رفتهاست. فیلم در حد یک اثر افراطى مغشوش و مزخرف سقوط کرده و با همین تصویر قهرمان زندگى من مرد.