اشاره: متن زیر ترجمهای است از ستون روزنامه «ایندیپندنت» که در تاریخ یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۳ در روزنامه «شرق» با عنوان «وقتی روی صندلی میخکوب میشوید» بهچاپ رسید.
انتخابهای «پیتر سالت» برای روزنامه «ایندیپندنت»:
سکانس خوب
سونات پاییزى (اینگمار برگمان ۱۹۷۸)
در سکانسى از این فیلم زنى جوان (لیو اولمان) با مادر خشک و میانسالش (اینگرید برگمان) که همیشه در تربیت فرزندانش قوانین سخت و نوعى جاهطلبى بیمارگونه را به کار گرفته، رودررو مىشود. در نمونهاى کلاسیک از فن فیلمنامهنویسى که براى کمک فکرى به مخاطب از توصیف استفاده مىشود، این زن تمام احساسات درونىاش را بیرون مىریزد و با صداقتى آزاردهنده رو به مادرش از کمبودها و ناتوانایىهاى او حرف مىزند. او از همه تجربههاى دردناک دوران کودکىاش یاد مىکند. نکته مهم اینجاست که ما در این تصاویر هیچ تحرکى نمىبینیم. «لیو اولمان» پشت میز نشسته و مستقیماً به چهره «اینگرید بر گمان» نگاه مىکند. با اینکه از حرکتهاى عجیب و غریب یا سینمایى دوربین خبرى نیست اما شما ده دقیقه تمام روى صندلى میخکوب مىشوید.
سکانس بد
خانواده سلطنتى تننباوم (وس اندرسون ۲۰۰۱)
در اغلب سکانسهاى بد، نکتهاى براى اشاره وجود دارد یا حداقل مىتوان از آنها بدگویى کرد، اما سکانسى که به آن اشاره خواهم کرد، حتى چنین اجازهاى را هم به شما نمىدهد. مثال خوب این ادعا نقطه عطف و شاید هیجانىترین سکانس فیلم خانواده سلطنتى تننباوم است. فیلم درباره پدرى (جین هاکمن) است که براى نزدیکى بیشتر به فرزندان عجیب و غریبش، خودش را به دروغ مبتلا به یک بیمارى لاعلاج نشان مىدهد. در این سکانس که دروغ پدر برملا شده، به جاى اینکه پسرش (بن استیلر) مستقیماً او را خطاب قرار دهد، اتومبیلى به دیوار خانه مىکوبد و داخل آن مىشود.این سکانس از تحرک و اکشن اشباع شدهاست. سپس بن با اشاره به مرگ مادرش و دروغهاى پدر رو به او مىگوید: «سال واقعاً سختى بود». گویا قرار بوده این نماها حالتى احساساتى پیدا کنند، اما پدر فقط دستى به شانه پسرش مىزند و از کنار او رد مىشود.