اشاره: مجله «مووى میکر» در پایان گفت و گوهایى که با کارگردانها، تدوینگران، فیلمبرداران و فیلمنامهنویسها انجام مىدهد بخش کوتاهى به قلم اشخاص گفت و گو شونده دارد با عنوان «چیزهایى که در مقام یک فیلمساز آموختهام». عوامل سازنده فیلم در این بخش به نکات کوچکى اشاره مىکنند که در طول سالها حضور در عرصه سینما به آنها رسیده و تجربهشان کردهاند. از این هفته مىتوانید این آموزهها را به تناوب در ستون ده فرمان بخوانید. «مووى میکر» در یکى از آخرین شمارههایش مجموعهاى از آموختههاى تدوینگران را که در طول گفت و گوهایشان به آنها اشاره داشتهاند تحت عنوان «چیزهایى که در مقام یک تدوین گر آموختهام» چاپ کردهاست که به صورت دنبالهدار در طول این هفته مىتوانید آنها را در ستون «ده فرمان» مطالعه کنید.
نوشته زیر در تاریخهای ۱، ۳، ۵ و ۱۰ آذر سال ۱۳۸۳ با عناوین «در چشم بازیگر اتفاق مىافتد»، «تدوین یعنى پشت پا زدن به همه چیز»، «چیزى میان ایمان و ایثار» و «همیشه خوش باشید» به چاپ رسید.
استیون رزنبلوم
- اگر تمایلى به دستیارى ندارید، علاقه اى به تدوینگر شدن هم ندارید
اگر دوست ندارید به هنگام تدوین دستیارى یک تدوینگر را تجربه کنید، مطمئن باشید هیچ وقت تدوینگر نمىشوید. چون تمام آن دقایقى را که به دستیارى کسى اختصاص دادهاید و تمام لحظاتى که پشت دست یک تدوینگر حرفهاى نشستهاید- کارى که شدیداً دوستش دارم، از آن استقبال مىکنم و بارها و بارها تجربهاش کردهام- قطعاً در زمانى که دیگر یک تدوین گر حرفهاى شدهاید، کاملاً به کارتان مى آید.
- به چشمهاى بازیگران نگاه کنید
همه آن چیزى که از یک تدوین حرفهاى و عالى انتظار دارید در چشمان بازیگران اتفاق مىافتد. چشمهاى بازیگر بهترین راهنماى شمایند. باید تمام توجهتان را به بازیگرى که مشغول تدوین فیلمش هستید معطوف کنید. هیچ وقت نماى مورد نظرتان را تا زمانى که او به شما نگوید (و چشمهاى او به شما اشاره نکردهاست) قطع نکنید. زمان برش تصویر همان وقتى است که بازیگر پلک مىزند یا رویش را برمىگرداند.
فیلمشناسى استیون رزنبلوم: آخرین سامورایى (۲۰۰۳)، چهار پر (۲۰۰۲)، پرل هاربر (۲۰۰۱) مردان ایکس (۲۰۰۰)، دلاور (۱۹۹۵)، افسانه هاى پاییزى (۱۹۹۴)، چیز وحشى(۱۹۸۷).
تام مکآردل
- به نداى آرام درونتان گوش فرا دهید
بعضى وقتها در وجودتان نکته خاص و ظریفى را حس مىکنید. حس مىکنید چیز عجیبى خارج از تصاویر و قصه فیلم سرتاسر وجودتان را به درد آورده است. حس خاصى در تمام بدنتان در جریان است. به قول معروف احساس خاصى در تمام بدنتان تیر مىکشد. به آن توجه کنید. سعى کنید آن را بشنوید. خوب بهش فکر کنید. حتى شاید بعد از چند ماه هم چیز خاصى برایتان روشن نشود. مدام در عمق وجودتان با چیزى کلنجار مىروید و از آن سردر نمىآورید. مطمئن باشید بقیه افراد و عوامل همه آن چیزهایى را که براى تدوین فیلم نیاز دارید به شما نمىگویند. فیلم براى رسیدن به یک ساختار صحیح فقط و فقط به شما متکى است.
- فیلمتان را بارها و بارها به نمایش درآورید
نسخه اولیه تدوین (راف کات) را هر هفته یا دو هفته یکبار به کسانى که فیلمنامه را نخواندهاند نشان دهید. سپس به همه اشکالات و ایراداتى که بر فیلم وارد مىدانند گوش دهید. آنها به شما مىگویند چه جاهایى از فیلم آن طورى که باید و شاید از آب درنیامده و کجاها ساختار مشخصى ندارد. شاید شنیدن این حرفها و انتقادها برایتان دردناک باشد و خستگى را به تنتان بگذارد. به این ناراحتى اصلاً توجه نکنید. حالا با تمام اطلاعاتى که به دست آوردهاید به اتاق تدوین بازگردید و ببینید چه کار مىتوانید بکنید.
فیلمشناسى تام مکآردل: مامور ایستگاه (۲۰۰۳)، قهرمان تنها (۲۰۰۲)، پسران فرارى (۲۰۰۱)، پارانویا (۱۹۹۸)، مرد شنى (۱۹۹۶)، مچاله شده (۱۹۹۶)، با من حرف بزن (۱۹۹۶)، قوانین جاذبه (۱۹۹۲).
جف بتانکورت
- در پى یافتن رابطه خویشاوندى و قرابت باشید
سعى کنید با فرد دیگرى که قرابت فکرى و اشتراک دیدگاه دارید یک رابطه صمیمانه برقرار کنید. رفاقت من با «میگوئل آرتتا» و پىبردن به این نکته که من و او به خوبى مىتوانیم با هم همکارى و همفکرى داشته باشیم، فوقالعاده برایم ارزشمند بودهاست. تنها در پى رسیدن به چنین ارتباطى باشید و دنبال کسى بگردید که دنیاى ذهنىتان و علائق شما را درک کند و آنها را دوست داشتهباشد.
- هیچ وقت سر در نمى آورید
شما هیچ وقت متوجه نمىشوید که آن حس خاص- آن پروژه، ویدیو یا هر چیز دیگر- کى وجودتان را به تسخیر خودش درمىآورد، مایه عذابتان مىشود یا در ذهنتان جرقه مى زند. شما هیچ وقت نمىدانید کى باید به نداى درونتان گوش دهید. هیچ وقت نمى فهمید کى به آن رابطهاى که دوست دارید بین شما و کارگردان برقرار شود خواهید رسید.
فیلمشناسى جف بتانکورت: کینه (۲۰۰۴)، هارولد و کامار به قلعه سفید مى روند (۲۰۰۴)، ایالات متحده لى لند (۲۰۰۳)، دختر خوب (۲۰۰۲)، اتاق دختر (۲۰۰۰)، چاک و باک (۲۰۰۰).
استفن مک
- تمایل شخصىتان را براى تدوین چندباره و تقطیع کنید بیش از اندازه (Over-Edit) نادیده بگیرید
هر وقت احساس کردید که شدیداً علاقه دارید تا اثر فوقالعاده یکى دیگر از عوامل فیلم را -فرقى هم نمىکند بازیگر باشد یا فیلمبردار- تکه پاره کنید، لطفاً در برابر این خواسته مقاومت کنید و به آن تن ندهید.
- از کم شدن دستمزدتان نترسید
دستمزدتان را نقد بگیرید حتى اگر نصف آن باشد. کار شما به خصوص زمانى به پایان مىرسد که توانسته باشید چک دستمزدتان را نقد کنید و با پول واقعى به منزلتان بازگردید.
فیلم شناسى استفن مک: تانگوى ترور (۲۰۰۲)، آخرین گئورک(۲۰۰۱)، حوارى/ مبلغ (۱۹۹۷)، مثلهگر (۱۹۸۵)، عشق من آنجلو (۱۹۸۳)، ما هنوز مستقر نشده ایم (۱۹۷۵)
مارتین والش
- با عرف و همه رسم و رسومات دربیفتید
یادم مىآید پشت دست تدوینگرى مىنشستم که خیلى قبولش داشتم. او به من مىگفت: «تو هیچ وقت نباید به یک نماى پن برش بزنى، یا تو نمىتوانى دو نماى «پن»ى که از دو جهت مختلف در حرکتاند را به همدیگر قطع کنى. دورهاى به تمامى حرفهاى او ایمان داشتم و همین اعتقاد هم باعث شد سالهاى اولیه کارىام _ که به تدوین فیلمهاى خبرى مشغول بودم _ به یکى از دشوارترین دوران زندگى حرفهایم تبدیل شوند. به همین دلیل به شما مىگویم در این رشته هیچ چیزى را به عنوان قانون قبول نکنید. تدوین یعنى اینکه با عرف دربیفتید و همه سنتها را زیر پا بگذارید.
- مطالعه نکنید
هیچ کتابى درباره فن تدوین نخوانید، به خصوص آنهایى که احتمالات ریاضى را تئوریزه مىکنند و آنهایى که درباره مقدار نگاتیوى که با آن سروکار دارید و باید رویش کار کنید حرف مىزنند. کتابهاى فلان فلان شده لعنتى. یک بار یکى از آنها را خواندم… هنوز تحت درمانم.
فیلمشناسى مارتین والش: پرندگان طوفان (۲۰۰۴)، شیکاگو (۲۰۰۲)، ایریس (۲۰۰۱) خاطرات بریجیت جونز(۲۰۰۱)، براى هارولد اسمیت چه اتفاقى افتاد (۱۹۹۹)، هیلارى و چکى (۱۹۹۸)، توانا (۱۹۹۸)، هکرها (۱۹۹۵) استخوان هاى خنده دار (۱۹۹۵)، غرب وحشى (۱۹۹۲).
تلما شونمیکر
- اولین برداشت و احساس مهم است
اولین برداشت و ابتدایىترین حستان نسبت به هر مقوله فوقالعاده اهمیت دارد و باید به هنگام تدوین هم این حس و حال و برداشت را در ذهنتان داشتهباشید. مدام پیش خودتان این جمله را یادآورى کنید که «من مىدانم موقعى که با اون موضوع روبه رو شدم چنین حسى داشتم» پیوسته این جمله را تکرار کنید چون که شاید در طول تدوین فراموشش کنید.
- کارى به کار ابروهایتان نداشته باشید
یکى از نکاتى که مارتى [مارتین اسکورسیزى] در کار با بازیگرها مدام برش تاکید مىکند این است که «ابرو، ابروى بیشتر.» به بیانى دیگر مارتى نمىخواهد بازیگران با بالا و پائین انداختن یا حرکت ابروهایشان واکنش خاصى را بروز دهند. او از بازیگرانش مىخواهد تا به تماشاگر اجازه دهند خودش به احساس درون چهره آنها پى ببرد. او مىخواهد تمام حس و حال مورد نظرش را از درون بازیگرها بیرون بکشد.
فیلمشناسى تلما شونمیکر: دارودستههای نیویورکى (۲۰۰۲)، در میان مردگان (۱۹۹۹)، سفر شخصى من به سینماى ایتالیا (۱۹۹۹)، کوندون (۱۹۹۷)، کازینو (۱۹۹۵)، عصر معصومیت(۱۹۹۳)، تنگه وحشت(۱۹۹۱)، رفقاى خوب (۱۹۹۵)، قصههاى نیویورک (۱۹۸۹)، آخرین وسوسه مسیح(۱۹۹۸)، بد (۱۹۸۷)، رنگ پول (۱۹۸۶)، بعد از ساعات کار/ دیروقت (۱۹۸۵)، سلطان کمدى (۱۹۸۳)، گاو خشمگین(۱۹۸۰)، ووداستاک (۱۹۷۰)، ببین چه کسى بر در مىزند(۱۹۶۷).
کارول لیتلتون
- از تکنولوژى در جهت منافعتان استفاده کنید.
راستش را بخواهید [نرم افزارهاى کامپیوترى] چندان به شما اجازه نمىدهد تا شیوههاى خارقالعاده یا متنوعى را آزمایش و تجربه کنید. بماند که من براى خودم چنین قانونى را وضع کردهام. «آنقدر روى یک صحنه کار بکنید تا بالاخره همان چیزى بشود که مدنظرتان است.» این قضیه مثل خو گرفتن یا یک جور ور رفتن با ابزارهاى زیر دستان است: بارها و بارها با آن کلنجار مىروید تا بالاخره راهش بیندازید. تدوین فقط چسباندن تصاویر به همدیگر نیست. متاسفانه این روزها تدوین فیلمها هم از این فراتر نمىرود.
- برش زدن دیالوگها فوقالعاده دشوار است.
برش زدن سکانسهایى که درونشان دیالوگها نقش اصلى را برعهده دارند کار مصیبت بارى است. در اینجا تنها تقطیع دیالوگها مدنظر نیستند. شما تنها با لغات و گفت و گوها طرف نیستید بیش از هر چیزى مىباید مراقب حس و حال درونى صحنه باشید و قطعههایتان را روى آن تنظیم کنید. شما دارید یک ارتباط کاملاً زنده را خرد مىکنید. تازه چهره بازیگر هم باید موجه و معقول جلوه کند. آنها باید در نظرتان به یادماندنى و شکوهمند باشند.
فیلمشناسى کارول لیتلتون: کاندیداى منچورى (۲۰۰۴)، حقیقتى درباره چارلى (۲۰۰۲)، جشن سالگرد (۲۰۰۱)، مامفور (۱۹۹۹)، محبوب (۱۹۹۸)، گرگ و میش (۱۹۹۸)، ماه چینى (۱۹۹۴)، توریست تصادفى (۱۹۹۸)، خاطرات ساحل برایتون (۱۹۸۶)، گرماى بدن (۱۹۸۶) و ای.تی. موجود فرازمینی (۱۹۸۲).
جفرى فورد
- این روزها توانایى دیدن و شنیدن دیگر مثل سابق نیست.
یادگیرى هنر تدوین در طول پنج، شش سال گذشته کاملاً تغییر کردهاست. توانایى شما در یادگیرى و تماشا کردن کاملاً در معرض خطر است چرا که تدوینگران دیگر به شما اجازه نمىدهند به همراهشان داخل اتاق تدوین بروید. آنها تنهایى وارد اتاق مىشوند، در را مىبندند و خودشان یک تنه فیلم را تدوین مىکنند. تدوینگران دیگر براى فعالیتهاى عملى (مثل زمانى که با فیلم و نگاتیو سروکار داشتند) به دستیار نیازى ندارند. بله توانایىهاى ما روز به روز در حال کاستهشدن است. حالا مهمترین نکته این است که شما همه وجودتان را در روند فیلمسازى جا دادهاید. با تدوینگرى کار کنید که به شما اجازه بدهد در زمان تدوین وارد اتاقش بشوید.
- باید سازگارى پیشه کنید
رابطه کارگردان و تدوینگر یکى از سختترین و در عین حال ارزشمندترین (شاید رضایت بخشترین) بخش کار است. شما باید حس سازگارى و رسیدن به تفاهم با فرد مقابلتان را در وجودتان حس کنید. ببینید در یک اتاق شش ماه تمام با یک آدم روزها را به شب مىرسانید و وقتى که کار به انتها رسید در طول این مدت دیگر تبدیل به روانکاو، شریک، دستیار فیلمنامهنویس و در یک کلام همه کارها آنها شدهاید. حالا همه چیز آنها هستید. پس باید با کارگردان به توافق و تفاهم برسید. اگر در اتاق تدوین چنین فعل و انفعالى وجود ندارد پس مطمئن باشید همه چیز خراب خواهد شد.
فیلمشناسى جفرى فورد: قایم موشک (۲۰۰۵)، گلس/شیشه خردشده (۲۰۰۳)، پیکنیک خرسکوچولو (۲۰۰۲)، عکس یکساعته (۲۰۰۲) و یاردز/محوطهها (۲۰۰۰).
دادى دورن
- خودخواهى و غرورتان را پشت در بگذارید
من به عنوان یک تدوینگر موظفم دائماً با ایدههاى مختلف سروکله بزنم و همواره چیزهاى جدیدى را پیشنهاد کنم، اما نکته در اینجاست که این ایدهها و پیشنهادها نباید تمام فکر و ذهن مرا به خودشان مشغول کنند و دیگر خودم را کاملاً وقف آنها کنم جورى که انگار آنها جزء جدایى ناپذیر وجود شوند. اگر قرار باشد با پذیرفته نشدن یکى از آن ایدهها بخواهم سرخورده شوم که دیگر حوصله و توانى براى ادامه کار در من باقى نمىماند. نهایتش را بخواهید در روند ساخته شدن فیلم من هم یکى از شرکا یا همکاران کارگردان هستم و قرار است دیدگاه هاى او را به دیگران نشان دهم. به همین دلیل پذیرش اندیشههاى کارگردان و قبول کردنشان به لحاظ ذهنى جزء ضروریات کارى من است.
- تدوین یعنى فداکارى و ایثار بیش از اندازه
ساختن فیلم به عشق و ایثار فراوان نیاز دارد و البته کار فوق العاده دشوارى است. این حرفه زمانى در نظرتان مفرحتر و دوست داشتنىتر مىشود که از فیلمى که قرار است تدوینش کنى خوشت بیاید و از همکارى و همراهى با بقیه عوامل فیلم -کسانى که قرار است با آنها مدت زمانى طولانى را بگذرانى- لذت ببرى.
فیلم شناسى دادى دورن: سلطان بهشت (۲۰۰۵)، مردان کلاهبردار (۲۰۰۳)، بىخوابى (۲۰۰۲)، ممنتو (۲۰۰۰)، کلارا (۱۹۹۹)، جزیره گنج (۱۹۹۹)، ترمیناتور ۲: روز داورى(۱۹۹۱).
تیم اسکوایرز
- فیلمسازى یک علم نیست
فیلمسازى یک مقوله علمى نیست و قرار هم نیست هزاران ایده ریز و درشتى که به هنگام تدوین فیلم به ذهنتان مىرسد فقط و فقط با یک فرمول خاص قابل حل و بحث باشند. از من به شما نصیحت، به غرایزتان اعتماد کنید.
- تماشاگر شما را مى بخشد
اگر یک بازیگر لحظهاى جذاب و تکان دهنده را در اختیارتان گذاشت حتماً حتماً از آن استفاده کنید. اصلاً مهم نیست که نتیجه نهایى به لحاظ اصول فنى تدوین و تقطیع نماها چیز افتضاحى از آب درآید. مردم به سینما مىروند تا همین لحظات فوقالعاده و اعجابآور را تماشا کنند و براى آنها اصلاً مهم نیست که اتصال و توالى نماها درست است یا نه.
فیلمشناسى تیم اسکوایرز: سیرایانا (۲۰۰۴)، نبرد طولانى جان کرى(۲۰۰۴)، هالک (۲۰۰۳)، پارک گاسفورد (۲۰۰۱)، ببر خیزان، اژدهاى پنهان (۲۰۰۰)، با شیطان راندن (۱۹۹۹)، لولا روى پل (۱۹۹۸)، طوفان یخ (۱۹۹۷)، حس و حساسیت (۱۹۹۵)، بخور بنوش زن مرد(۱۹۹۴).
مارى سوئینى
- این فیلم ها را ببینید
۵ فیلم است که هر تدوینگرى باید آنها را دیده باشد:
۱- رزمناو پوتمکین
۲- نوسفراتو (۱۹۹۲)
۳- آثار هیچکاک به خصوص «شمال از شمالغربى».
۴- بانى و کلاید
۵- مظنونین همیشگى
- زندگى کوتاه است
من به همه کسانى که در عرصه سینما مشغول به کارند یک توصیه دارم (زن و مردش هم فرقى نمىکند): نگذارید از شما سوءاستفاده کنند. زندگى خیلى کوتاه است.
فیلمشناسى مارى سوئینى: جاده مالهالند (۲۰۰۱)، داستان استریت(۱۹۹۹)، بزرگراه گمشده (۱۹۹۷)، اتاق هتل(مجموعه اى که توسط دیوید لینچ در سال ۱۹۹۳ کارگردانى شده بود)، تویین پیکز: آتش با من گام بردار(۱۹۹۲)، تویین پیکز(۱۹۹۰).
سار کلاین
از همکارى با کارگردانهاى مختلف درسهاى فراوانى آموختهام.
۱- از «الیور استون» آموختم: همیشه براى اعتقادات و همه آن چیزهایى که به آنها ایمان دارى مبارزه کن.
۲- از «ترنس مالیک» آموختم: همیشه در جست وجوى حوادث زیبا و فوقالعاده باشید.
۳- از «کامرون کرو» آموختم: همیشه خوش باشید.
۴- از کار با تدوینگران گوناگون دیپلماسى را یاد گرفتم.
۵- «تدوین» به من آموخت: همیشه در مقابله با مسائل و مشکلات با دیدى باز برخورد کنم.
۶- رابطه بین کارگردان و تدوینگر: سعى کنید در این رابطه به شدت صادقانه رفتار کنید.
۷- تفاوت بین تدوین فیلمهاى درام و اکشن: در درام به دنبال تحرک (اکشن) باشید و در اکشن به دنبال درام.
۸- درایت و مهارتهایى که باعث توانمندى و موفقیت یک کارگردان مىشوند: شما باید مثل سردسته معرکهگیرها و تماشاگران فوتبال باشید و بتوانید استعدادها و توانایىهاى مورد نظرتان را از درون آدمهاى دوروبرتان بیرون بکشید. باید به دیدگاههاىتان ایمان داشته باشید، آنها را همواره حفظ کنید و همیشه از همان چیزى که روز اول مدنظرتان بوده با جان و دل دفاع کنید.
۹- درایت و مهارت هایى که باعث توانمندى و موفقیت یک تدوینگر مىشوند: تدوینگران مختلف توانایىهاى متفاوتى دارند. سعى کنید نگاه مستقل و منحصر به فردى پیدا کنید. شما تنها یک جفت دست یا یک جور ابزار کار نیستید. بکوشید تا نگاه ویژه خودتان را در کار اعمال کنید. شما باید آن چیزى را که کارگردان انجام داده بگیرید و با آن سر و کله بزنید، اما مشارکت و همکارى فراموشتان نشود، فقط یکجا ساکت و سر به زیر ننشینید و با هر چیزى موافقت کنید چون آنوقت دیگر تدوینگر نیستید یک ماشین کار راهاندازید.
فیلمشناسى سار کلاین: هویت بورن (۲۰۰۲)، تقریباً مشهور (۲۰۰۰)، بردبارى (۱۹۹۹)، خط قرمز باریک (۱۹۹۸) و همکار تدوین در فیلم هاى چرخش کامل (۱۹۹۷)، بهشت و زمین (۱۹۹۳).
کریستینا بادن
همکارى و همفکرى با کارگردان- فیلمبردار را محترم بشمارید من براى ارتباط نزدیک و صمیمانه با کارگردان و مدیر فیلمبردارى ارزش و احترام فوق العاده اى قائلم. هیچ وقت خودم را در بخشهایى که به جنس تصاویر و کیفیت بصرى فیلم مربوط مىشود وارد نمىکنم. فیلمبردارى فیلم به من ربطى ندارد اما همیشه یک سرى پلان مىخواهم که حتماً مىباید توسط فیلمبردار گرفته شدهباشند و بىاندازه بر آنها تاکید مىکنم.
- هر فیلمى براى خودش یک چالش است
هر فیلمى به همراه خودش چالشى را به دنبال دارد و من هم از هر کدام از آنها نکتهاى ویژه و منحصر به فرد یاد مى گیرم. درسهایى که بعضى وقتها به نوآورى و ابداعات تکنیکى مربوط مىشوند. زمانى دیگر آموزههایى از جنس کارگردانى دیدگاههاى کارگردان اثر است و بعضى وقتها هم برآمده از موقعیتهاى سیاسى است. جذاب ترین بخش «تجربه کردن چیزى» آنجاست که به صورت کاملاً ناخودآگاه و ناگهانى با چالشهاى فراوانى دست و پنجه نرم مىکنید.
فیلمشناسى کریستینا بادن: سوختن آرام (۲۰۰۴)، اتوفوکوس (۲۰۰۲)، اینجا و آنجا خوشحال (۲۰۰۲)، کورى هیستریایى (دیوانه وار) (۲۰۰۲)، هملت (۲۰۰۰)، چارلى اولین (۱۹۹۸)، بى خوابى (۱۹۹۴)، راه کارلیتو (۱۹۹۳)، سبک خواب (۱۹۹۲).
سام پولارد
- هرجا که دهانتان است، همانجا سرمایه گذارى کنید
دوست داشتم که تهیه کننده باشم چرا؟ چون وقتى در طول ده سال گذشته تدوینگر بودم بارها و بارها در فیلمهاى مستند متعددى از زبان تدوینگران شنیده بودم که: «اوه من اگه جاى اون کارگردان یا جاى فلانى بودم کار بهترى انجام مىدادم» خب سرانجام به این نتیجه رسیدم «هرجا که دهانت هست، همونجا سرمایه گذارى کن!»
- درد لذت بخش است
من همیشه بیشتر عاشق روند فیلمسازى بودهام تا اینکه از پایان ساخت یک فیلم خوشم بیاید حتى اگر این روند با درد و عذاب همراه باشد (که در اکثر موارد هم همین طور است) و پایان ساخت فیلم آزادى من به دنبال داشته باشد. علتش هم این است که این روند تکاملى همواره برایم آموزنده بودهاست نه به لحاظ امکانات، وسائل و لوازم جدید بلکه در طول کار به نکات تازهاى از توانایىهاى خودم در برخورد با وسایل و امکانات جدید پى بردهام و بهتر از قبل شخصیت خودم را شناختهام. به نظرم این موضوع یکى از ارزشمندترین چیزهایى است که در طول ساخت یک فیلم نصیبمان مىشود.
فیلمشناسى سام پولارد: ساعت ۲۵ (۲۰۰۲)، دختر فریب خورده (۲۰۰۰)، دختر ۶ (۱۹۹۶)، گرد فروشها (۱۹۹۵)، تب جنگل (۱۹۹۱).