اشاره: نوشته زیر ترجمهای بود از مجموعه گفت و گوهایی چاپ شده در مجله «مووی میکر» که در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ با عنوان «اهریمنى که باید باشد» به چاپ رسید.
تلما شونمیکر (تدوینگر)
- مارتین اسکورسیزى
او عاشق کار کردن با بازیگرهاست. هیچ وقت به بازیگرها نمىگوید که چه کارى انجام دهند. هیچ وقت فیلمنامه کامل را در اختیار بازیگرهایش نمىگذارد و از آنها نمىخواهد حتماَ به فیلمنامه وفادار باشند. هیچ وقت ندیدهام که به بازیگرهایش تأکید کند «فلان جمله را این جورى بگو». مارتى همیشه از تمام وجودش مایه مىگذارد تا به چیزى که براى فیلمش مناسب است، برسد. او همیشه تلاش کرده با حمایت و تشویق بازیگرهایش محیطى را به وجود بیاورد که در آن هنرپیشهها احساس امنیت و آزادى کنند و با آزادى خاطر دست به تجربههاى متفاوت و نو بزنند. بازیگران همیشه سر صحنه فیلمبردارى آثار او احساس آرامش روحى عجیبى دارند. من هر زمانى که در جلسات تمرین او با بازیگرهایش حاضر شدهام به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهام. او حتى موقعى که فیلمنامه را در اختیار بازیگرهایش نمىگذارد باز از آنها نمىخواهد طور خاصى (مطابق با نظر او) به ایفاى نقششان بپردازند. اسکورسیزى بىنهایت به خشونت واقعى و طبیعى اعتقاد دارد. تعهد الزام و اعتقاد او به حقیقت و راستى خیلى خیلى ژرف است.
- همکارى با اسکورسیزى
یکى از مهمترین اوقات روز براى من زمانى است که مارتى با من درباره اندیشهها و تفکرات روزانهاش حرف مىزند. او یک ریز و بىوقفه با من صحبت مىکند و من هم به سرعت برق از حرفهاى او _ که بیشتر درباره تک تک برداشتهاى فیلمش است _ یادداشت برمىدارم. من بعدها از این یادداشتها براى انتخاب نماها استفاده و بعد از انتخاب، شروع به تقطیع نماها مىکنم.
- احساس اولیه در اتاق تدوین
حس اولیه شما بىاندازه مهم است و باید این حس را به هنگام تدوین نیز در وجودتان حفظ کنید. باید همیشه به خاطر بیاورید که «اولین بارى که تصاویر فیلم رو دیدم چنین حسى به من دست داد» چون شاید به هنگام تدوین بعضى وقتها حس اولیه تان را از دست بدهید.
- کارگردانى
من همیشه براى شاگردانم ماجراى کارگردانى صحنه «چه چیز من خنده داره» فیلم «رفقاى خوب» را تعریف مىکنم. او این بخش فیلم را در مدیوم فیلمبردارى کرد نه کلوزآپ. در حقیقت او حتى نمىتوانست این صحنه ها را کلوزآپ بگیرد چون دوست نداشت موقع تدوین براى استفاده از آنها وسوسه بشود. او مىخواست نشان دهد که چطور جمعیت آدمهاى دور و بر «رى لیوتا» و «جو پشى» آرام آرام و به تدریج زیاد مىشود. او مىخواست بیش از هر چیزى غرابت اتفاقات پیرامون آدمهاى درون صحنه به چشم بیاید. این مثالى از یک کارگردانى فوقالعاده است.
- بزرگ شدن در آروبا
فکر مىکنم این قضیه رشد و زندگى در چنین جایى خیلى برایم مفید بودهاست. معتقدم علاقه عجیب و شدید من به حوادث و ماجراهاى درون بقیه کشورهاى دنیا برآمده از تجربه من در زندگى خارج از آمریکاست. شاید تربیت پربار من که در برخورد با آدمهاى مختلف شکل گرفت در توسعه یک نگاه همهجانبهنگر تأثیر داشتهاست.
- صداى «گاو خشمگین»
من وقتى با دانشجویانم درباره «گاو خشمگین» صحبت مىکنم همیشه ۱۵ دقیقه آخر حرفهایم را به کارهایى که «فرانک وارنر» (تدوینگر جلوههاى صوتى) براى فیلم انجام داد اختصاص مىدهم. او ایدههاى خیلى ساده و نابى داشت و یکى از آنها استفاده از طبل بود. او خودش نواختن طبل را به عهده گرفت و همچنین در صداى ایجادشده تغییرات متعددى به وجود آورد و همان طور که در فیلم مىبینید به طرز اعجاب آورى توانست آن را هوشیارانه به کار بگیرد. جلوههاى صوتى او در سرتاسر فیلم واقعاَ در ذهن همگى ما ثبت شدهاست.
فیلمشناسى تلما شونمیکر: هوانورد (۲۰۰۴)، یک عمر دستاورد هنرى: رابرت دنیرو (تلویزیونى ۲۰۰۳)، دارودسته نیویورکى ها (۲۰۰۲)، در میان مردگان (۱۹۹۹)، سفر شخصى من به ایتالیا (۱۹۹۹)، کوندون (۱۹۹۷)، شکوه قلب من (۱۹۹۶)، کازینو (۱۹۹۵)، عصر معصومیت (۱۹۹۳)، تنگه وحشت (۱۹۹۱)، رفقاى خوب (۱۹۹۰)، ساخت میلان (۱۹۹۰)، قصه هاى نیویورک (اپیزود «درس هاى زندگى») (۱۹۸۹)، آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸)، بد (ویدئویى ۱۹۸۷)، رنگ پول (۱۹۸۶) دیروقت (۱۹۸۵)، سلطان کمدى (۱۹۸۳)، راک شو (۱۹۸۰) گاو خشمگین (۱۹۸۰)، صحنه هاى خیابان (۱۹۷۰)، وود استاک (۱۹۷۰)، رئیس جمهور باکره (۱۹۶۸)، چه کسى بر در من مى زند (۱۹۶۷) و…
پیتر کیر (کارگردان)
- اولین تجربه کارگردانى
موقع ساخت فیلم مدام روى صندلىتان بنشینید.
- رابطه کارگردان و فیلمنامهنویس
براى فیلمنامهنویسان احترام قائل باشید و حتماً او را به سر صحنه فیلمبردارى بیاورید.
- رابطه کارگردان و تدوینگر
رابطه شما باید مانند دو تا زوج باشد که با همدیگر ازدواج کردهاند. شما محتاج اعتماد و ایمان متقابل هستید.
- رابطه کارگردان و بازیگر
از دو منظر به او بنگرید: در درون او باشید و هم زمان از بیرون مواظبش باشید.
- تفاوت کارگردانى بازیگران حرفه اى و تازه کار
چیزى شبیه تفاوت ویرگول (،) و نقطه ویرگول (؛)
فیلمشناسى پیتر کیر: کیف استخوانها (۲۰۰۵)، پلها و تونلها (۲۰۰۵)، زندگى خطرناک پسران صومعه (۲۰۰۲)، پرندگان وحشى (ویدئویى ۲۰۰۰)، نیروى کند (۱۹۹۹)، فیلم جادهاى (ویدئویى ۱۹۹۶)، خاطرات کفش قرمزى ۵ (۱۹۹۵)، خاطرات کفش قرمزى (۱۹۹۲)