نوشته زیر ترجمهای است از گفت و گوی روزنامه «دیلیتلگراف» با «فرانک دارابونت»، که در تاریخ ۲ بهمنماه سال ۱۳۸۵ در ستون «ابدیت و یک روز» روزنامه «اعتماد» با عنوان «نگین فیلمهای کوبریک» (همچنین این لینک) به چاپ رسید.
میخواهم درباره «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» برای شما صحبت کنم. البته، قبل از هرچیز، تاکید میکنم این فیلم، بهترین فیلم زندگیام نیست، چون اصلاً به چنین چیزی اعتقاد ندارم. این مساله، بیشتر شبیه جایزههای جشنوارهها است. کار احمقانه و مضحکی که هرچند وقت یکبار، تکرار میشود. در رشتههای مختلف، اصلاً، «بهترین» نداریم. انتخاب «بهترین» در هر رشته ای ناممکن است. هرکسی، با برداشتها و موضع گیریهای شخصیاش دست به انتخاب میزند.
بهرحال، چه احمقانه و چه خردمندانه، میخواهم درباره دنیای «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» حرف بزنم. دیوانه این فیلم هستم، مثل «تام هنکس». او که اصلاً اودیسه را بهترین فیلم همه زندگیاش میداند. یادم میآید، زمان فیلمبرداری «دالان سبز» [براساس داستانی از استیون کینگ]، هر وقت که فرصت پیدا میکردیم، گوشهای مینشستیم و یکریز و بیوقفه درباره جزئیات پنهان اودیسه فضایی و نکتههای کوچکی که کمتر دربارهشان حرفی زده شده است، با همدیگر حرف میزدیم. به وضوح یادم میآید که چه وقت برای اولین بار، برای دیدن اودیسه فضایی به سینما رفتم. سال ۱۹۶۸ بود ونه سال بیشتر نداشتم. فیلم را در یکی از سالنهای سینمای شهر لسآنجلس تماشا کردم. با اینکه پس از تماشای آن، از هیچ چیزش سر درنیاوردم، اما فیلم کوبریک، خاطره تمام فیلمهایی را که تا آن زمان دیده بودم، از خاطرم محو کرد و خودش را به عنوان اثری یگانه و منحصربه فرد در ذهنم ثبت کرد. برتری فیلم، تنها به جنبههای بصری فیلم محدود نبود، بلکه وجوه مضمونی [تماتیک] را نیز شامل میشد.
با دیدن «اودیسه فضایی» احساس کردم به دنیای جدیدی وارد شدهام: انگار که افق جدیدی پیش چشمم گشوده شده بود. هیچ فیلم دیگری به لحاظ بصری، شبیه اودیسه ۲۰۰۱ نشد. اگر جلوههای ویژه فیلم را دوباره مرور کنید، شاید در نگاه اول تا اندازهای ساده و ابتدایی به نظرتان برسد، اما هنوز هم ویژگیهای بصری فیلم متقاعدکننده اند. بگذارید مثالی بزنم. ستارهها و سفینه فضایی را به یاد بیاورید. هرکدام از آنها به صورت جداگانه فیلمبرداری شدهاند. ولی ما هر دو را روی پرده در کنار هم میبینیم. کوبریک ابتدا فیلمبرداری سفینه را به پایان رساند و سپس با دست خالی و به کمک جوهر سیاه و استات، ستارههای فیلمش را خلق کرد. سرانجام، یک سال پس از فیلمبرداری سفینه، با همان نگاتیو و بدون هیچ ترفند خاصی، از ستارهها فیلمبرداری کرد.
جسارت، نوآوری، ابتکار، دقت و ظرافت کوبریک و همچنین استفاده از تکنیک اوریجینال نگاتیو، به مراتب فراتر از اندیشهها و تصورات آدمهای آن دوران بود، و هنوز هم در نما به نمای این فیلم، طراوت و تازگی دیده می شود. بیشتر منتقدان، کوبریک را بیشتر به خاطر کیفیت بصری فوقالعاده آثارش میستایند و در اکثر موارد، به شخصیتهای آثارش روی خوش نشان نمیدهند. شاید به همین خاطر، در نظر خیلیها توجه من به وجوه انسانی و تمایل کمتر به مقولات علمی تخیلی، یا وحشتآور، مرا در مقابل کوبریک قرار دهد. فیلمهای من شاید بیشتر شبیه آثار «فرانک کاپرا» باشند تا کوبریک.
در «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» آدمها مثل اعداد و ارقام، بیجان هستند. درستش هم همین است، چرا که این موضوع، همان چیزی است که کوبریک روی آن تاکید داشت و اصلاً همین مورد، مد نظرش بوده است. با وجود عدم جذابیت این شخصیتها، ما مسحورشان میشدیم، چون آنها خود ما بودند. شخصیتهای این فیلم کسانی هستند که نبود شور و اشتیاق، همان درون زنده و همان عنصر حیاتی انسانیت، آنها را از انسان بودن دور کرده است. به نظرم، کوبریک در اودیسه فضایی، به بهترین وجه از موسیقی استفاده کرده است. قصهاش را که میدانید: «الکس نورث» برای فیلم موسیقی ساخته بود. کوبریک در اتاق تدوین، فیلمش را بههمراه پخش مجموعهای از موسیقیهایی که از مجموعه شخصیاش آورده بود [مثلاً دانوب آبی (اینجا بشنوید)] میبیند. ناگهان احساس میکند تصاویر حرکت اشیا و سفینهها در فضا، چقدر به باله، یا والس شبیه شده است. پیش خودش گفته «بهتر است که همین موسیقی والس را روی تصاویر بگذارم.» او ترکیب موسیقی انتخابی خودش و تصویرهای فیلم را میبیند و عاشقش می شود. بیچاره نورث، که شانس شنیده شدن موسیقیاش را از دست میدهد.
فیلمهای کوبریک، همواره عناصر و وجوه انسانی را نادیده میگرفتند. با تماشای فیلمهای او، احساس میکردیم یک دانشمند، آدمی را مثل موجودی دریایی، زیر میکروسکوپ گذاشته، در حال مطالعه او است. خب، بعضی وقتها، این نوع نگاه نتایج درخشانی داشت و بعضی وقتها هم این دیدگاه، کتاب فوقالعادهای مثل «تلالو» [نوشته استیون کینگ] را به گند میکشید. اقتباس بد او از آن کتاب، یک فضاحت تمام عیار بود، هرچند این مساله با موفقیتهای بیچون وچرای او در دیگر فیلمهایش منافاتی ندارد. بگذریم، «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی»، نگین فیلم های کوبریک است.