اشاره: نوشته زیر ترجمهای بود از گفت و گو با «ویم وندرس» چاپ شده در مجله «مووی میکر» که در تاریخهای ۳ و ۸ مرداد ۱۳۸۵ با عناوین «احمقها و خردمندان» و «هیچ قانونی وجود ندارد» (همچنین این لینک) در ستون «ده فرمان» روزنامه «شرق» به چاپ رسید.
۱. دو گزینه پیش رو دارید: «کسب و کار» یا «فیلم ساختن». اگر میخواهید با سینما پول در بیاوردید، یک لحظه هم تردید نکنید. احتمالا میتوانید از این راه ثروت زیادی به دست بیاورید، ولی خب قطعا لذت کمتری خواهید برد.
۲. اگه حرفی برای گفتن ندارید،حس نکنید موظفید حتما به دانستن تظاهر کنید.
۳. اگه حرفی برای گفتن دارید، بهتر است سفت و سخت به عقاید، ایدهها و گفتههایتان پایبند باشید. (ولی خب بعدش زیاد مصاحبه نکنید.)
۴. به بازیگرهایتان احترام بگذارید. کار آنها ده برابر از شما خطرناکتر است.
۵. حواستان به صفحه مونیتور نباشد. به چهره بازیگرها مستقیما نگاه کنید. کنار دوربین بایستید و حرکات آنها را زیر نظر بگیرید. اینگونه،قطعا چیزهای بیشتری میبینید. بعد از گرفتن برداشت مورد نظر، مطمئن باشید وقت کافی برای مرور همه چیز از طریق مونیتور را دارید.
۶. همیشه حق با منشی صحنه است. با او جر و بحث و مقابله نکنید. همیشه برایش گل بیاورید.
۷. همیشه یادتان باشد بر قراری حس تداوم و یکپارچگی در تمامی صحنههای فیلم، یکی از همان مسائلی است که بیش از حد به آن بها داده میشود.
۸. و البته این مسئله بیش از اندازه هم به نظر میرسد.
۹. اگر میخواهید تصاویر شب را در صبح فیلمبرداری کنید، آسمان باید حسابی
آفتابی باشد.
۱۰. قبل از گفتن ” کات” چند ثانیه صبر کنید.
۱۱. باران تنها زمانی روی پرده خودش را نشان میدهد که نورپردازی درستی صورت گرفته باشد.
۱۲. اگر از اسب ها متنفرید، هیچ وقت طرف ساختن وسترن نروید (علاقه نداشتم به گاوها مشکلی پیش نمیآورد!)
۱۳. اگر قرار است صحنهای با حضور بچهها یا نوزادان بنویسید، حتما چند باره به آن فکر کنید.
۱۴. هیچ وقت انتظار نداشته باشید که سگها، گربهها، پرندهها یا حیوانات دیگر مطابق علایق شما رفتار کنند. تصویرتان را بدون تنش بگرید و سریع به سراغ بقیه فیلم بروید.
۱۵. اشتباهها و خطاهای مرحله ساخت را به هیچ وجه نمیتوان در مرحله پس از فیلمبرداری جبران کرد.
۱۶. صحنه پایانی فیلم هم از آن چیزهایی است که زیادی به آن میپردازند و بیش از ارزشش آن را بزرگ کردهاند. فقط احمقها مدام تاکید دارند که حتما یک ختم کلام، یا یک جمله پایانی کلیدی و مهم داشته باشند. عاقلها ، عزت و غرور خودشان را حفظ میکنند و سعی میکنند به بهترین شکل ممکن فیلم را به پایان برسانند. با یک کات عالی.
۱۷. بقیه آدمها هم ایدههای درخشانی دارند.
۱۸. هرچه بیشتر بودجه داشته باشید، مطمئنا کارهای بیشتری میتوانید انجام دهید. شکی نیست دستتان بازتر است، اما آن موقع حرف کمتری برای گفتن دارید.
۱۹. هیچ وقت در دام علاقه به موسیقی موقتی که برای صحنههای فیلم انتخاب کردهاید گرفتار نشوید.
۲۰. هیچوقت عاشق بازیگر نقش اولتان نشوید!
۲۱. اگر عاشق فوتبال هستید،هیچ وقت موقع از مسابقات جام جهانی فیلم نسازید(این مسئله در باره تمامی ورزشها صدق میکند.)
۲۲. هیچ وقت در اثرتان از دیگر فیلمها نقل قول یا ارجاعی نیاورید مگر بایدی در کار باشد. (اصلا مگر ضرورتی هم وجود دارد ؟)
۲۳. بگذارید سازندگان و فیلمهای تبلیغاتی و نمایشهای پیشپرده اثرتان کس دیگری باشد.
۲۴. استفاده از خلاقیت و ایدههای نو برای جبران نداشتهها (کمبود بودجه) قطعا همواره خوب و راه گشاست.
۲۵. داشتن یک برنامه سفت و سخت و پایبندی به آن (کار در یک محدوده زمانی مشخص) امر سخت و توانفرسایی است. از آن بدتر وقت فراوان داشتن است.
۲۵. بسیار خوب، از استوری بورد استفاده میکنید. باشه خوبه. فقط حواستان باشد.
آمادگی این را داشته باشید که هر لحظه آن را کنار بگذارید.خود را بنده آن نکنید.
۲۷. چهرهپردازی کمتر، فیلم بهتر.
۲۸. کلام کمتر،فیلم بهتر.
۲۹. مواد بیش از اندازه شیرین میتواند برای اخلاقیات گروه همراهتان پیامدههای فاجعهباری را موجب بشود.
۳۰. فیلم میتواند آنچه نادیدنی است را آشکار کند. البته تنها در صورتیکه شما مشتاقانه شرایط این امر را فراهم کنید.
۳۱. هرچه بیشتر در باره «علم فیلمساختن» بدانید به سختی میتوانید موقع کارگردانی، خودتان را از آن دانش جدا کنید. پس از اینکه با این فرض :«من میدونم چه جوری از پسش بر بیام. من همه چیز رو می دونم» دست به ساخت فیلمی بزنید، دقیقا در همان لحظه گذشتن این فکر از خاطرتان به گند کشیده میشوید.
۳۲. هیچوقت قصهای را به تصویر نکشید اگر میدانید کس دیگری بهتر از شما میتواند این کار را انجام بدهد.
۳۳. «یه نمای زیبا» میتواند به راحتی بدترین لحظه کل سکانس شما را شکل بدهد.
۳۴. اگر بازیگری دارید که با برداشتهای متعدد کارش بهتر میشود و اگر بازیگری دارید که با بعد از چند برداشت بازیاش افت میکند، کاری کنید که این دو در میانه فیلم با هم برخورد کنند یا بازیگرانتان را عوض کنید.(و البته دیگر خودتان بهتر میدانید کلوزآپ کدامشان زودتر را زودتر بگیرید!)
۳۵. اگر دریک کوچه تنگ و تاریک تصویر میگیرید،اجازه ندهید مدیر فیلمبرداریتان روی صورت تان نور آبی بتاباند. (حتی اگر در فاصله دور از گروه هستید) اینجوری خیلی لوس و بیمزه و یخ جلوه میکنید.
۳۶. بعضی از بازیگرها نباید راشها را ببینند. برخی دیگر باید با زور به تماشای آنها وادارشان کنید.
۳۷. هر لحظه آمادگی این را داشته باشید تا از محبوبترین نمای فیلمتان در اتاق تدوین صرف نظر کنید.
۳۸. چی معنایی داره وقتی تمام عوامل در حال کار هستن شما روی صندلیتان لم بدهید یا در کاروانتان به استراحت بپردازید؟
۳۹. قبل از نگاه کردن با «View Finder» اجازه چیدن اجزای صحنه را ندهید.
۴۰. برای شروع کار به یک عنوان خوب نیاز دارید. هیچوقت فیلم برداری اثری را که از عنوانش متنفرید، شروع نکنید.
۴۱. به طور کلی از استخدام یک زن و شوهر در گروهتان اجتناب کنید. (البته همیشه استثنا که وجود داره!)
۴۲. هیچوقت یک رمان را به تصویر نکشید.
۴۳. اگر متصدی برق صحنه یا مسئول ترابری دوربین از صحنهای که شما دارید کار گردانی میکنید متنفر باشند قطعا این مسئله در فیلم خودش را نشان میدهد. (وهمچنین اگر وضع مزاجی خودتان درست نباشد یا …)
۴۴. خطابههایتان را برای راف کات، عوامل و خصوصا به هنگام گرفتن اسکار تا میتوانید کوتاه کنید.
۴۵. بعضی از بازیگران به هنگام دوبله دیالوگهایشان را بهتر ادا میکنند.
۴۶. بعضی بازیگرها را هیچوقت نباید مجبور کنید که یک تکه کلام را بارها تکرار کنند. (حتی اورسن ولز هم در این قضیه خوب نبود)
۴۷. هزار تا قانون دیگر هم مثل این پنجاهتا قانون وجود دارد.
۴۸. اگر قوانین طلایی داشته باشیم قطعا قوانین پلاتینی هم داریم.
۴۹. اصلا هیچ قانونی وجود ندارد.
۵۰. هیچ دلیلی برای درست بودن تمام موارد بالا وجود ندارد.