اشاره: نوشته زیر بازنشر ترجمه‌ای است از مقاله‌ای برگرفته شده از وب‌سایت «سایت‌ اند‌ ساوند» به قلم «دارسی پاکوئت» که نخستین‌بار در وب‌سایت «آی سینما» منتشر شد. لازم است همین‌جا از زحمات بی‌دریغ خانم «محبوبه کرمی» که در تصحیح و ویراستاری تمام و کمال این متن را برای بازنشر آن به عهده داشتند تشکر کنم.

به نظر می‌رسد واژه‌ی «جنگل» توصیف مناسبی از فضای فیلم‌سازی کره‌ی جنوبی باشد، که البته با در نظر گرفتن تنوع جنگل‌ها و جریان سرشار زندگی در آنها، توصیف نابجایی هم به نظر نمی‌رسد. درواقع صنعت سینمای کره‌ی جنوبی، مجموعه‌ی پویایی است که با تولید انواع فیلم، به‌خوبی توانسته است در رقابت با هالیود، بازار فیلم‌های‌ خانگی را از آن خود کند.

با پذیرفتن این توصیف، طبیعتا دیگر معانی ضمنی واژه‌ی جنگل هم در این خصوص مصداق پبدا می‌کنند. فیلم‌سازان کره‌ی جنوبی در چنان رقابت بی‌امانی مشغول به کارند که بسیاری از کارها قبل از اینکه به مرحله‌ی اجرا برسند، حذف می‌شوند. در چنین فضایی که عوامل بسیاری نقش دارند و حتی بسیاری از کارگردان‌های مستعد و صاحب‌قریحه که توانمندی‌های خارق‌العاده‌ای دارند، برای بقا مجبور به پیکار و جنگیدن هستند، استعداد به طور طبیعی مسیر رشد خود را طی نمی‌کند و بارور نمی‌شود.

دورنمای صنعت فیلم کره بسیار ساده‌تر از آنجه که هست، جلوه می‌کند.«پارک ‌چان‌ووک»، «هونگ سانگ‌سو»، «بونگ ‌جون‌هو»، «لی چانگ‌دونگ»، «کیم کی‌دوک» و «کیم جی‌وون» شش کارگردانی هستند که نخستین ساخته‌هایشان در دهه‌ی نود مورد توجه و ستایش تهیه‌کنندگان جشنواره‌ها و منتقدان بین‌المللی قرار گرفت. اما باید توجه داشت تمرکز صرف بر آثار این کارگردان‌های به‌تمام‌معنا بااستعداد و خوش‌ذوق مانع شناخت و پیگیری دیگر جذابیت‌های سینمای معاصر کره خواهد شد. درواقع تنها زمانی به درک و شناخت صنعت کره‌ی جنوبی نائل خواهید شد که عمیق‌تر در این صنعت غور کنید؛ صنعتی که موفقیت‌ها و شکست‌هایش آموزه‌های فراوانی برای باقی جهانیان دارد.

حال ضرورت شناخت عمیق‌تر این صنعت، ارزش رویدادهایی مثل «جشنواره‌ی فیلم‌های آسیای شرقی» و «جشنواره‌ی فیلم‌های کره‌ی جنوبی» را دوچندان می‌کند؛ جشنواره‌هایی که فیلم‌های گوناگونی را به نمایش می‌گذارند و این امکان را برای مخاطب فراهم می‌کنند تا با موضوعات و موارد مهم به‌صورت عمیق‌تر و عینی‌تری مواجه شود؛ مثلا در جشنواره‌ی امسال فیلم‌های کره‌ای در لندن، توجه ویژه‌ای که به موضوع «زندگی زنان کره از دید کارگردان‌های زن» شد، تعدادی از فیلم‌سازان استثنایی این کشور را برجسته کرد و مورد توجه قرار داد. همچنین دریچه‌ای جلوی چشم مخاطب باز کرد تا مخاطب از درون آن با تاثیرات پیچیده‌ی جنسیت بر زندگی کنونی زنان کره‌ی جنوبی آشنا شود. جدا از این، در این جشنواره‌ها مسئله‌ی حل‌ناشدنی دیگری- که تنها به کشور کره‌ی جنوبی محدود نمی‌‌شود- دوباره برجسته شد: شرایط کاری ناعادلانه و غیرمنصفانه‌ی زنان در سینما.

به‌ دلایل گوناگونی سینمای کره‌ی جنوبی می‌تواند سرمشقی برای سینمای  دیگر کشورها باشد- یا حداقل برای جشنواره‌هایی که بخشی را به «نمایش زنان روی پرده» اختصاص می‌دهند. در کاتالوگ جشنواره‌ی امسال به نقل از نهاد‌های «جنا دیویس» و «آن‌ویمن» اعلام شده است که ۳۶ درصد شخصیت‌های فیلم‌های تجاری کره‌ای زنان هستند. همچنین نقش اول ۵۰ درصد فیلم‌های کره‌ای را زنان تشکیل می‌دهند که همین میزان به‌مراتب از آمارهای جهانی فراتر است.

در مقایسه با این آمار و ارقام ارائه‌شده، فضای به‌مراتب بدبینانه‌تری در میزگردی حکم‌فرما بود که در آن دو کارگردان سینمای کره حضور داشتند: «یم سوون‌رای»، پیش‌کسوتی که فیلمش با نام «لحظه‌ی ابدی» و موضوع «تیم ملی هندبال زنان کره» با استقبال غیرمنتظره‌ای روبه‌رو شد و «لی کایونگ‌می» که دومین ساخته‌ی قابل توجه‌اش با نام «حقیقت ‍پنهان» و روایت داستان «همسر سیاستمداری که دخترش گم شده است» توانست در رقابت با دو فیلم “ندیمه” و”ندبه” جایزه‌ی بهترین کارگردانی را از  «انجمن منتقدان کره‌ی جنوبی»  در سال ۲۰۱۶ از آن خود کند- هرچند این فیلم با بی‌توجهی جشنواره‌های بزرگ جهانی روبه‌رو شد. در این میزگرد «لی» از چالش‌ها و مشکلاتی سخن به میان آورد که هنگام ساختن فیلمش با آنها مواجه شده بود. همچنین متذکر شد بسیاری از فیلم‌هایی که موضوعشان حول محور زنان و مسائل آنها می‌چرخد، حتی ‍پیش از نمایش عمومی با هجوم انواع نقدهای منفی در فضای مجازی و اینترنت روبه‌رو می‌شوند- و طبیعتا تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران از کنار این نقدها به‌راحتی نمی‌گذرند و همواره آنها را مد نظر دارند.

«یم» نیز چنین اظهار داشت فیلم‌هایی که پیرامون زنان و مسائل زنان ساخته می‌شوند یا فیلم‌هایی که توسط زنان کارگردانی می‌شوند در مقایسه با فیلم‌هایی که درباره‌ی مردان یا توسط آنها تولید می‌شوند، کمتر رنگ جشنواره‌های جهانی را به خود می‌بینند. مسئله‌ی قابل توجه بعدی این حقیقت است که مانند دیگر کشورها در کره‌ی جنوبی هم تعداد فیلم‌سازان مرد بسیار بیشتر از فیلم‌سازان زن است و با این مقدمه، اینکه هر شش فیلم‌ساز شناخته‌شده‌ی کره‌ای مرد باشند نتیجه‌ی دور از انتظاری نیست و زمانی رنگ قطعیت به خود می‌گیرد که در نظر بگیریم سرآغار شهرت هر شش تن به دهه‌ی نود برمی‌گردد؛ دهه‌ای که در مقایسه با امروز زنان بسیار کمتر مجال فعالیت در عرصه‌ی سینما را به دست می‌آوردند. درواقع در پانزده سال گذشته  هیچ کارگردان مردی هم به داخل “حلقه‌ی محبوبِ” جشنواره‌های جهانی راه نیافته است- هرچند احتمالا «نا هونگ‌جین» با اثر درخشان و غریبش «ندبه» سرآغاز تغییراتی در وضعیت موجود خواهد شد. حال مسئله این است که آیا نسل جدید فیلم‌سازان کره نتوانسته است کارگردانی با توانایی‌ها و قابلیت‌های شش کارگردانِ حلقه‌ی محبوب به عرصه‌ی سینما معرفی کند یا عوامل دیگری در ایجاد این وضعیت دخیل هستند؟ ازقرارمعلوم تمامی تحلیل‌های منطقی بر فرض دوم دلالت می‌کنند.

بررسی و مطالعه‌ی فعالیت‌ها و جریا‌ن‌های پویای صنعت سینمایی کره‌ی جنوبی نشان می‌دهد که چطور استعداد تنها یکی از عوامل تعیین‌کننده‌ی روند شغلی افراد درون این سیستم است- و این حکم در مورد زنان کارگردان بیشتر مصداق میابد. “لی هایون‌ژوو” که امسال با اولین فیلمش، «قصه‌ی عاشقانه‌ی ما»، با قصه‌‌ای درباره‌ی رابطه‌ی دو زن مهمان جشنواره‌ی امسال بود، معتقد است که زنان کارگردان معمولا به‌سمت گونه‌‌‌های (ژانرهای) سینمایی خاصی سوق داده می‌شوند.

لی هایون-ژوو می‌گوید، «یکی از کارگردان‌هایی که می‌شناسم براساس یک ژانر سینمایی، فیلم کوتاه مقبولی ساخت که از آن بسیار استقبال شد و قصد داشت اولین ساخته‌ی بلندش را هم بر همان اساس پیش ببرد، اما تهیه‌کنندگان برای همکاری با او چنین شرط کرده بودند که او ابتدا به‌عنوان نمونه یک ملودرام بسازد و به شرط موفقیت آن ملودرام،‌ آنها حاضر می‌شدند روی ژانر دلخواهش سرمایه‌گذاری کنند- و این در حالی است که شما هرگز نمی‌بینید یک کارگردان مرد- هرچند تازه‌کار- با چنین شرایط و انتظاراتی روبه‌رو شود.»

به طور کلی او  معتقد است که تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذران نگران سرمایه‌گذاری‌های کلان برای فیلم‌های زنان هستند و همین امر، عرصه را برای کارگردان‌های زن تنگ‌تر و شرایط کاری را برایشان سخت‌تر می‌کند. فعالیت زنان در دیگر زمینه‌های شغلی عرصه‌ی سینما هم،‌ مثل فیلم‌برداری، با محدودیت‌هایی روبه‌روست که شاید بتوان آن را نوعی تردید و اکراه قوی در سپردن ابزار و ادوات گران‌قیمت به زنان تعبیر کرد.

بسیاری از موفقیت‌های زنان کارگردانِ سینمای کره مدیون حمایت تهیه‌کنندگان زن قدرتمند این عرصه است. درواقع تهیه‌کنندگی شاید از معدود عرصه‌های سینمای کره است که تهیه‌کننده‌ی زن نسبت به همتای مرد خود از امتیازات محروم نمی‌شود و از حقوق نسبتا برابری برخوردار است و اگر فهرستی از قدرتمندترین تهیه‌کنندگان سینمای کره از هر زمان مفروض در پانزده سال گذشته تهیه کنیم، همیشه از پنج تن حداقل سه نفر زن هستند- هرچند ممکن است همیشه این سه نفر ثابت نباشند و هر دوره تهیه‌کننده‌ی جدیدی به خود دیده باشد.

برای مثال «ژایم شیم» از کمپانی “میونگ فیلم” با کمک به کارگردان‌هایی مثل “یم سون‌رای” و «پارک چان‌اُک»، کارگردان فوق‌العاده بااستعدادی که با فیلم «حسادت نام دیگر من است» و اثر  فراموش‌نشدنی دیگرش به نام «پاجو» در جشنواره‌ی امسال حاضر شده بود، نقش عمده‌ای در پیشبرد فعالیت‌های آنها داشته است. بهترین تهیه‌کنندگان کسانی هستند که از کارگردان‌ها در برابر خواسته‌های سرمایه‌گذاران حمایت و حفاظت و فضایی را فراهم کنند که خلاقیت‌های هنری‌شان به بار بنشیند.

بااین‌وجود، یکی از برجسته‌ترین و  تاسف‌بارترین رخدادها در صنعت سینمای کره در دهه‌ی گذشته افزایش انبوه فیلم‌هایی است که زیر چتر حمایت استودیوهای بزرگ محلی، مثل «سی‌جی» و «لات»، ساخته شده‌اند که پیامدش از دست رفتن قدرت تهیه‌کنندگان مستقل بوده ‌است. شایعات پیرامون کمیته‌های کمپانی‌های بزرگ فیلم‌سازی حاکی از آن است که این  کمیته‌ها تک‌تک سکانس‌های یک فیلم‌ را رتبه‌بندی و دست‌آخر فیلم‌ساز را وادار می‌کنند تا صحنه‌هایی را که در این رتبه‌بندی امتیاز پایینی گرفته‌اند یا تغییر دهند یا به‌کل حذف کنند. اینکه آیا این روند به فروش بیشتر بلیط منتج می‌شود جای بحث و بررسی دارد، اما برای کارگردان‌هایی که سعی دارند صدای واحد و منحصربه‌فردی داشته باشند که آنها را از خیل فیلم‌سازان ممتاز کند، نتیجه‌ی این رویکرد می‌تواند زیان‌بار باشد.

درست است که کارگردان‌های عالی‌رتبه‌ای چون «پارک چان‌ووک» می‌توانند در چهارچوب و حدود  قوانین استودیوهای بزرگ، بدون قربانی‌کردن آزادی‌های خلاقه‌ی خود، فیلم‌های بلندپروازانه و مرزگستری چون «ندیمه» را بسازند، اما در این شرایط هم میزان نظارت سازنده‌ی یک کارگردان بر فیلمش به میزان شهرت و سابقه‌ی کاری او بستگی دارد.  با توجه به اکراه سینماگران در واگذاری بودجه‌های کلان به زنان برای تولید فیلم‌هایی که می‌توانند از فروش بالایی برخوردار باشند، عموما زنان نمی‌توانند آثار سوددهی را در رزومه‌ی کاری خود به ثبت برسانند. همچنین تا به امروز، زنان در مقایسه با مردان از دیگر نهادهایی که می‌توانند به طور موثری در محبوبت یک کارگردان نقش داشته باشند-  به طور عمده جشنواره‌های فیلم غربی- حمایت کمتری دریافت کرده‌اند.

باید اذعان کرد برقراری و توسعه‌ی عدالت در صنعت فیلم‌سازی دنیا،‌ دلیل شکل‌گیری جشنواره‌ها نبوده و برآوردن نیاز مخاطب هدف اصلی آنهاست، اما ماهیت محافظه‌کار برخی از جشنواره‌ها هم به آرمان مساوات جنسیتی کمکی نکرده است. در کره‌ی جنوبی و بسیاری از کشورهای جهان،‌ به رسمیت شناخته شدن در جشنواره‌ها به‌خودی‌خود یک جریان تقویتی و نیروبخش برای عوامل یک فیلم محسوب می‌شود و دعوت‌شدن به یک جشنواره‌ی معتبر یا دریافت جایزه از سوی آن، فرصتی ورای شهرت برای یک کارگردان به ارمغان می‌آورد و آن نظارت خلاقانه‌ای است که او می‌تواند در پروژه‌های بعدی خود اعمال کند و طبیعتا این آزادی عمل به ساخت فیلم‌های بهتری منجر خواهد شد که در جشنواره‌های بیشتری هم به نمایش درخواهند آمد.

بخشی از این جریان برآمده از انتظارات برگزارکنندگان و مخاطبین جشنواره‌هاست که نوع خاصی از فیلم‌های آسیایی را ترجیح می‌دهند و این اولویت آنها به ضرر بقیه‌ی فیلم‌ها تمام می‌شود. البته این امر حاکی از آن نیست که آنها نسبت به فیلم‌هایی که توسط مردان کارگردانی می‌شوند، فی‌نفسه تعصب می‌ورزند، اما به نظر می‌رسد مجموعه‌ی گسترده‌ای از فیلم‌هایی که زنان کارگردان در آنها آزادی عمل بیشتری دارند،‌ در جشنواره‌ها کمتر مورد توجه واقع می‌شوند.

مثلا اغلب شنیده‌ام فیلم‌هایی که موقعیت متغیر زنان کره را بررسی کرده‌اند،‌ اغلب با استقبالی محترمانه و تاحدی بی‌اعتنایی مخاطبان روبه‌رو شده‌اند، طوری که گویا زبان حالشان این است، “در کشور ما این مسائل حل شده است.” اما آیا واقعا چنین است؟ این مخاطبان در مقایسه با پیشرفتی که در جامعه‌ی خود مشاهده می‌کنند، نقش پیچیده و متمایزی را که جنسیت در هر جامعه‌ای ایفا می‌کند، نادیده می‌گیرند.

به‌هرحال مخاطبین بین‌المللی برای درک (دیدن) فیلم‌های اخیر کارگردان‌های زن کره‌ای نیاز به کمی جدیت و بی‌طرفی دارند. اما بسیاری از این فیلم‌ها  بسیار جالب‌تر، ژرف‌تر و پیچیده‌تر از آنی هستند که در وهله‌ی اول به نظر می‌رسند.

قصه‌ی عشق ما ساخته‌ی لی نمونه‌ی خوبی است: فیلمی که آگاهانه به شیوه‌ی قدما درخصوص درامای روابط به تصویر درآمده است و هرچند شیوه‌ی روایت فیلم کاملا ساده است،‌ عواطف قهرمان‌های اصلی را چنان دقیق و روشن ترسیم می‌کند که یادآور ملودرام‌های هالیوود در دهه‌ی ۵۰ است. این فیلم همچنین با طنزی ملایم تناقضات جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که نگرشش نسبت به ارتباط با هم‌جنس پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است و این اولین ساخته‌ی کارگردان تنها پس از چند نمایش در کره‌ طرفداران پر‌شوری پیدا کرد و پیش از نمایش در جشنواره‌ی لندن در جشنواره‌های سن سباستین و ونکور به نمایش درآمد. آشکارا این فیلم نمایانگر فیلم‌سازی است که هم استعداد فیلم‌سازی دارد و هم پتانسیل فعالیت در این عرصه را. اما آینده نشان خواهد داد که آیا لی می‌تواند در این جنگل راهی برای خود باز کند و  به کارش ادامه دهد و از نظر شغلی و حرفه‌ای برای خود اعتباری کسب کند یا خیر.