«جعفر والی» امروز درگذشت. یکی از کهنه‌‌کارهای تاتر و سینما. بازیگر فیلم «گاو» و کارگردان نمایشش و چند تاتر دیگر از «غلامحسین ساعدی» و…. جعفر والی به همراه «جمشید مشایخی» دوستان یک زوج پیر همسایه‌ ما بودند که من عشق و علاقه‌ام را به سینما مدیون ایشانم. این زوج فوت کردند و من روزگاری باید حتما حتما درباره‌شان بنویسم. سال‌های کودکی و نوجوانی منتظر بودم که والی و مشایخی بیایند پیش این دو که من هم بدوم برم بالا ببینمشان که هیچوقت این آرزو حاصل نشد. والی یکی از مردان درست و حسابی عرصه تاتر بود که بعد از انقلاب و سفرش به کانادا خیلی نتوانست پی‌گیرانه عشقش را دنبال کند. در  «هزار‌دستان» رییس نظمیه بود و فکر کنم در «کوچک جنگلی» هم نقشی داشت. یک فیلم کارگردانی کرد به اسم «تا غروب» با با بازی «سعید پورصمیمی» بر اساس قصه‌ای از «لئو تولستوی» با نام «یک آدم چقدر می‌تواند زمین را دوست داشته باشد». سرنوشت اسف‌انگیز قهرمان‌اش که می خواست روستایی را از آن خود کند و برخی از تصاویر آن فیلم هنوز به یاد من است.(حس می کنم «بهرام بیضایی» در فیلمنامه تلخ «زمین»، از این قصه الهام گرفته باشد). این روزها به مانند والی کم پیدا می‌شود در سینما و تاتر ایران و از این فیلم‌ها هم دیگر ساخته نمی‌شود به هزار و یک دلیل. خدایش بیامرزد و من همیشه او را در آن عکس‌های خانوداگی همسایه بالایی‌مان و لباس خوش پوش و صدای دوبله‌اش (فکر کنم زنده‌یاد «عزت‌الله مقبلی» به جای او حرف زده بود) در هزار دستان و مشدی گفتن‌اش در گاو به‌خاطر می‌آورم.

این نوشته نخستین‌بار در فیسبوک منتشر شد. برای خواندن نظرات به اینجا مراجعه کنید.