کل نمایشگاه «پیکاسو ۱۹۳۲- عشق، شهرت، تراژدی» (که در مجموعه موزه «تیت مدرن») به یک سال از زندگی پیکاسو اختصاص دارد. سال ۱۹۳۲ که از قرار معلوم سال مهمی در زندگی هنری و شخصی او بوده است. سالی که از آن با عنوان «سال شگفتیها» یاد میکنند. پیکاسو که سالها در فقر به سر میبُرد وقتی هنوز به میانه دوران فعالیتش نرسیده بود، دیگر هم ستایش میشد و هم وضع مالیاش رونق ویژهای پیدا کرده بود. او در اکتبر سال ۱۹۳۱ پنجاه ساله شده است و دارند از او برای برگزاری نمایشگاه در اینجا و آنجا دعوت میکنند و البته منتقدان هم در نقد کارهای او میگویند پیکاسو بیشتر از آنکه هنرمند آینده باشد به گذشته تعلق دارد. حال به سال ۱۹۳۲ وارد شدهایم. پیکاسو یک عمارت قدیمی با قدمتی بیش از صد سال خریده و با همسر روس رقصنده باله، الگا، و فرزندش دارد روزگار میگذراند که سر و کله زنی دیگر، ماری ترز والتر، در زندگی او پیدا میشود.
نمایشگاه با تابلویی نمادین به سبک پیکاسو از جدل نمادین این دو زن شروع و در ادامه ما ماه به ماه در همراهی با او، دستاوردهای جاه طلبانه و خلاقانهاش را تجربه میکنیم. در تمامی این ماهها و بیشتر تابلوها شمایل ماری ترز حضور عیان و برجستهای دارد. در ماههای ژانویه و فوریه تابلوهای خواب او خودنمایی میکنند و در اتاق بعدی با تلاش و زحمت او و تماشای مجسمههایی که در آن عمارت تابستانی ساخته روبرو میشویم. در ابتدای ماه مارس پیکاسو در طول دوازده روز مجموعهای تابلو با ابعاد بزرگ میکشد که به شدت غنیاند از نظر رنگ و ترکیببندی (کامپوزیشن) و همچنان سرشارند از وجود ماری ترز جوان با آن بینی عجیب. در این ماه پیکاسو چند تابلوی برهنه چالش برانگیز و خلاقانه جدید هم کشیده است. در اواخر ماه مارس چند تابلوی دیگر از او را میبینیم که به ناخودآگاه او اشاره دارند جایی که «پال روزنبرگ»، نمایشدهنده و برگزار کننده نمایشگاه آثار او، به او گفته این تابلوی «زنی در ساحل» تو را به جایی نمیدهم و چه معنا دارد سوراخ باسن کسی را در یک تابلو نمایش بدهیم.
ماه آوریل برای پیکاسو ماه دست و پنجه نرم کردن با «سوررئالیسم» است و الهام گرفتن از نقاشیهای اروتیک ژاپنی. در ماه ژوئن خودش یک تنه نمایشگاه آثارش را، بدون حضور واسطهها برگزار میکند. در آن نمایشگاه، آثارش را نه به ترتیب زمان کشیده شدنشان که بصورت درهم برهم (بدون گذاشتن تاریخ در کنار آنها) در معرض دید عموم قرار میدهد و معتقد است تمامی این آثار ارزش یکسانی دارند. حضور موثر ماری ترز در تابلوها موجب میشود رابطه این دو آرام آرام جنبه عمومی پیدا کند و با اینجال بخش مهمی از نمایشگاه به پرترههای زن و فرزندش اختصاص دارد. او در روز گشایش نمایشگاه در آن شرکت نمیکند و ترجیح میدهد برود سینما. وضع اقتصادی فرانسویان در آن روزها رو به افول نهاده و در نتیجه نمایشگاه با تمام سر و صدایش به لحاظ اقتصادی موفق نیست و عملا به آخرین نمایشگاه بزرگ آثار یک هنرمند در آن سالها بدل میشود.
در ماههای جولای و آگوست تابلوهای کوچکتری میکشد و همچنان روی زنان و دریا و موجودات دریایی تمرکز میکند و با وجود اینکه شنا بلد نیست دست به ساخت استخری در عمارتش میزند. در سپتامبر و اکتبر پیکاسو خودش را وقف کشیدن چندین تابلو درباره به صلیب کشیده شدن عیسی (ع) میکند، در کنار پروژه عیسی تابلوهایی با سوژههایی غیر دینی/ سکولار میکشد، بین وقت گذراندن با خانواده و ماری ترز در دو مکان مختلف در رفت و آمد بوده است و البته همچنان از پیوستن به گروه سوررئالیستها میپرهیزد و معتقد است اصولا قرار دادن هنر در زیر یک عنوان و توصیف و توضیحش در ذیل یک قالب کلی بیمعناست و اما راضی است از اینکه تابلوهایش در بین جماعت سوررئالیست و بویژه شخص آندره برتون اینجا و آنجا مورد بحث و نظر قرار میگیرد. به نوامبر و دسامبر میرسیم در آخر نمایشگاه و حال موضوع غرقشدن و نجات یافتن دغدغه ذهنی او شده است. این مساله شاید برآمده از مسمومیت جدی و بیماری ویروسی شدید مارزی ترز به دلیل شنا کردن در محیطی آلوده بوده باشد که خاطرات مرگ خواهرش از ابتلا به دیفتری را در کودکی دوباره جلوی چشمش آورده بود و جایی که در تابلوها ردپای تغییر و تبدیل یک تصادف مرگبار به خشونت جنسی قابل ردیابی است. در انتهای سال رنگهای غنی جایشان را به خاکستری میدهند و البته همچنان تجربهگری او نظرگیر است.
سال ۱۹۳۵ ماری ترز از پیکاسو حامله میشود و به دنیا آمدن دخترش، مایا، جدایی از همسرش را در پیدارد، آنها از هم طلاق نمیگیرند اما الگا دست پسرش را میگیرد و به جنوب فرانسه میرود. پیکاسو از آن دوران بعنوان بدترین بخش زندگیاش یاد کرده است. کمی بعد هیتلر در آلمان و موسولینی در ایتالیا به قدرت میرسند و اسپانیا درگیر جنگ داخلی شده و پس از چندی جنگ جهانی دوم مسیر زندگی او و جهان را تغییر میدهد.
پیکاسو با وجود حمایت مالی از ماری ترز، هیچوقت با ماری ترز ازدواج نکرد. ماری ترز چهار سال پس از مرگ پیکاسو در جنوب فرانسه خودکشی کرد.
این نوشته نخستینبار در فیبوک منتشر شد. برای خواندن نظرات به اینجا مراجعه کنید.