برادران سیسترز (ژاک اودیار -۲۰۱۸)
یش از تماشای «برادران سیسترز» مدام از خودم میپرسیدم «ژاک اودیار» در این رمان چه دیده که حال دست به ساخت یک وسترن زده است. حال با تماشای فیلم میفهمم ورای نوعی حس و حال ابزورد و تلخ و البته مطایبهآمیزش چیزی نامعمول در آن بوده که او را به ساختش ترغیب کرده است. اینجا گویی با نوعی «وسترن در حال گذار» طرفیم و قهرمانهایی خسته از جنگ و گریز و هفتتیرکشی، بعضا رمانتیک و تا اندازه ای خودآگاه و بیشتر مشتاق علم و آموختن و ورود به روزگار نو و تحربه نشانههایش همچون مسواک و توالت فرنگی و سیفون!
اودیار در فیلمش کابویها را لحظاتی به کنار دریا میکشد و چیزهایی را مثل مریض شدن یکی قهرمانها به دلیل رفتن رتیل در دهانش به موقع خواب یا چرک کردن چشم یکی از اسبها به دلیل حمله خرس، نشان میدهد که در این گونه سینمایی همچون قهرمانهایش و البته تغییر لحن فیلم بین طنز و تراژدی و با وجود وامگیری از دنیای آثار وسترن و مختصات آن، تازه مینماید.
قصههای بیل موری: درسهای زندگی فراموخته شده از یک مرد سحر آمیز (تامی آوالون-۲۰۱۸)
یک مستند تا حدی بازیگوش درباره مردی رها و بازیگوش. نمایش وجوهی بسیار مردمی و کمیاب از زندگی «بیل موری» بازیگر معروف سینما که بیاندازه بیعار و بیشیله پیله و خاکی در مهمانیها و شب نشینیها و روزمرگیهای آدمهای عادی شرکت و حال ایشان را خوش میکند. نمایش و زیستن نوعی از گشودگی و آغوشی باز برای همه، نوعی دوری گزیدن از شمایل پر نخوت ستارههای دنیای سرگمی و پیوند و نزدیکی با آدمها و نوعی غنا بخشیدن متواضعانه به لحظاتی از زندگی ایشان. از آن مستندهایی که تماشایاش حال شما بهبود میبخشد.
گردش تفریحی (سباستین مارنیر-۲۰۱۸)
این فیلم فرانسوی را به توصیه «جاناتان رامنی» دیدم از تماشای آن راضیام فراوان. یکی فیلم دلهرهآور فکر شده با دغدغههایی از جنس روز و حال و هوایی کافکایی درباره معلمی بد اقبال که در مدرسهای برای تدریس جمعی از دانشآموزان نخبه جایگزین معلمی که پیش از او خودکشی کرده میشود. معلم خودش دارد درباره کافکا پایاننامهای مینویسد و… این همه آن ماجرایی نیست که احتمالا فکرش را میکنید. در فیلم میشود ردپایی از پولانسکی تا «پناه بگیر» (جف نیکولز) را یافت و با اینحال حس و حالی تازه در فیلم قابل مشاهده است. لحن دوگانه فیلم در مواجهه با موضوعی همچون «نخبهگرایی» و انتخاب بازیگران مناسب و چهرههایی رعبآور در میان دانشآموزان و فضا سازی درست از نقاط قوت فیلم بحساب میآیند.
از دختران حمایت کنید (اندرو بوجالسکی-۲۰۱۸)
همچون فیلم قبلی بوجالسکی، «نتایج»، در فضای آثار مستقل سینمای آمریکا آشنا به نظر میرسد. مکان رخداد قصه فیلم یکی از شعب رستورانهایی زنجیرهای شبیه «هوترز» است که گردانندگان اصلی آن زنانی جذابند که بیشتر بر اساس برجستگی بالا تنهشان به کار گرفته میشوند. با اینحال فیلم همچون «رقصیدن در بلو ایگوانا» (مایکل رادفورد) از شخصیتهایش سو استفاده نمیکند و به آنها احترام میگذرد و تصویری حقیقی و بی هیاهو از این دنیا نشانمان میدهد. به واقع قصه ابدا درباره وجوه اروتیک این رستورانها نیست اگرچه نقدی دارد تلخ توام با ملاحت به موقعیت متزلزل کارکنان این رستورانها و شرایط زیست ایشان. فیلم برای دانلود موجود است.
شاید که شیطان تو را ببرد (تیمو جانجانتو-۲۰۱۸)
اثری متعلق به ژانر وحشت از سینمای اندونزی و مثال خوبی برای اینکه نشان بدهیم چطور فیلمنامه افتضاح (در حقیقت نبود فیلمنامه) یک اجرای نسبتا قابل قبول را به فنا میدهد.
جداییافکنان (مدلین سمی و جکی وان بیک-۲۰۱۸)
یک کمدی مستقل مفرح از نیوزلند درباره دو دختر میانسال که با تأسیس شرکتی خاص، رابطه زوجها را به خواست یکی از آنها که جرات اعلام جدایی ندارد، با ترتیب اتفاقی نمایشی برهم میزنند. از آن فیلمهایی که میشود نسخه ایرانیاش را تصور کرد که چه از آب در میآید. فیلمی که چندان لوس نیست و میشود یکبار تماشایش کرد و همین و تمام.