اشاره: گفتوگوی زیر در اسفند ۱۳۹۹ به بهانه نمایش مجازی نمایش مجموعه فیلمهای مستند مربوط به انقلاب ۵۷ در داکیونایت صورت گرفت و در شماره ۸۱۶۷ روزنامه «همشهری» در تاریخ ۵ اسفند سال ۱۳۹۹ به صورت خلاصه (به دلیل محدودیت جا) به چاپ رسید. برای خواندن نسخه آنلاین (نسخه کامل) و پیدیاف (نسخه کوتاهشده) گفتوگو به اینجا و اینجا مراجعه کنید. لازم به ذکر است پیش از هر چیز باید از زحمات خانم «طناز مظفری» که مرا در تلخیص و تنظیم و ویرایش این گفتوگو یاری کردند تشکر کنم.
علاقه و شیفتگی احمد کیارستمی به سینمای مستند و بهخصوص آثار مستند سینمای ایران موجب شد تا او به راهاندازی «داکیونایت» دست بزند. داکیونایت که نطفه اولیه آن نزدیک به ۷ سال پیش بسته شده، برنامهای است که میخواهد با گردآوری و نمایش فیلمهای مستند سینمای ایران یا مرتبط با آن برای مخاطبان فارسیزبان خارج از ایران (و البته دوستداران و پیگیران مشتاق غیرایرانی) امکان دسترسی و بحث درباره این فیلمها را فراهم کند. نمایش مجموعه مهمی از فیلمهای مستند مربوط به انقلاب ایران که طیف وسیع و مهمی از این آثار (از جمله «تازهنفسها»، «جستوجوی ۱»، «آداب بهاری»، «برای آزادی» و…) را در بر میگیرد فرصتی بود تا از احمد کیارستمی بخواهیم برای ما از داکیونایت و نمایش این مجموعه کنجکاوی برانگیز بگوید.
چندی پیش خبر پخش و امکان تماشای فیلمهایی که دربارهی انقلاب ۵۷ ساخته شدهاند در وبسایت «Docunight/داکیونایت» خیلی نظرگیر و در فضای مجازی دستبهدست شد. من فرصت را غنیمت شمردم تا با شما دربارهی این پروژه صحبت کنم، که چهطور و به چه هدفی شکل گرفت و در درازمدت قرار است به کجا برسد
داکیونایت یواشیواش شکل گرفت و بزرگ شد. داستان شروعش هم در واقع یک سوال در ذهن من بود. من تا سی سالگی ایران بودم و بعد آمدم آمریکا و بعد از مدتی احساس کردم اطلاعاتم راجعبه ایران دارد محدود و محدودتر میشود، در حد تیتر اخبار. مدتها فکر میکردم بهترین راهی که میتوانم خودم را مطلع نگه دارم چیست، به خصوص در جامعهای مثل ایران که تغییرات خیلی سریع در آن رخ میدهد. به ذهنم رسید که احتمالاً بهترین راه دیدن مستند است، چون محدود به یک موضوع نیست و دید وسیعتری میدهد. از یک شخصیتی که حتی وقتی در ایران زندگی میکنی او را نمیبینی مثل «نگهدار جمالی»، تا موضوعات هنری، اجتماعی، سیاسی، و غیره. به یاد دهه شصت، قرار شد با تعدادی از دوستان برنامه ماهانه دیدن فیلم در خانه بگذاریم، ولی به دلیل محدودیت فضا و غیره، فکر کردم بهتر است یک سینمای کوچک ۴۰ نفره به شکل دنگی اجاره کنیم و فیلمها را روی پرده ببینیم. در فیسبوک پستی با همین مضمون گذاشتم و دعوت کردم هر که دوست دارد به نمایش بیایند. ۱۲۰ نفر ثبت نام کردند که به ما بپیوندند. بنابراین نمایش به یک سینمای بزرگتر منتقل شد. در این موقع دوستی از لوسآنجلس پرسید آیا میتوانند این فیلمها را آنجا هم نمایش دهند؟ با اجازه کارگردان و تخصیص حق نمایشی ناچیز، لوسآنجلس هم اضافه شد. بعد دوستی از ونکوور همین درخواست را کرد. آرام آرام از شهرهای دیگر و این بار از آدمهایی که نمیشناختم هم پیغام میگرفتم، که معمولاً دانشجویان ایرانی دانشگاهها بودند. ساختاری برای پخش ماهانه فیلمها شکل گرفت و در هر شهر دو نفر مسئول برگزاری نمایش فیلم شدند. قرارداد کوچکی هم با این دوستان تنظیم شد که بعد از پخش، کپی فیلمها را پاک کنند. ما این کار را از سال ۲۰۱۴ از سانفرانسیسکو شروع کردیم و در نهایت سال گذشته ماهیانه در بیست و پنج شهر آمریکا و کانادا نمایش داشتیم، و در هر شهر از ۵، ۶ نفر تا ۷۰، ۸۰ نفر مخاطب داشتیم. طبیعتا با بزرگتر شدن پروژه حق نمایش هم زیادتر شد. اکثر نمایشها در دانشگاهها و به شکل مجانی برگزار میشد، منهای سه شهر که سینما اجاره میکردیم و بلیت میفروختیم تا هزینه سالن را بپردازیم. پارسال که به دلیل شیوع کرونا نمایشها تعطیل شد من فکر کردم شاید فرصت خوبی باشد تا پلتفرمی/ بستری را برای نمایش آنلاین مستندهای ایرانی راهاندازی کنیم.
با توجه به این چیزی که الان نقطهی شروعش را بنیان گذاشتهاید، و با توجه به ظرفیتهایی که در آن میبینید، تصوری بلندمدت برای این پروژه دارید؟ به معنای دیگر آیا فکر میکنید این پلتفرم برای مجموعهای از تماشاگران چشماندازی از سینمای مستند ایران و جدا از آن چشماندازی بدون سوگیری از جامعه ایران بتواند فراهم کند؟
هدفم بر این است که بتوانیم یک آرشیو آنلاین خوب برای فیلمهای مستندی که در ایران یا دربارهی ایران ساخته شده داشته باشیم. چند هفته پیش در گفتو گو با دوستی از زبان او جمله زیبایی را از«پاتریسیو گوسمان» مستندساز شیلیایی شنیدم با این مضمون که «کشوری که مستند ندارد مثل خانوادهای است که آلبوم عکس ندارد.» این دوست گفت ما در ایران عکسها را داشتیم ولی هیچوقت آلبوم تروتمیزی نداشتهایم و حالا داکیونایت دارد میشود این آلبوم عکس خانوادگی ما، که بسیار توضیح صحیح و ضمنا زیبایی بود. ما فعالیت پلتفرم را با چهل، پنجاه فیلم شروع کردیم و بعد هر جمعه فیلم اضافه میکردیم. در این قالب جدید شکل کار متفاوت و بسیار سنگینتر است. بعنوان مثال فیلمها احتیاج به قرارداد پخش بلند مدت دارند و باید گزارشهای سالانه (یا فصلی) برای صاحبان فیلمها آماده شود. اما درآمد حق عضویت اعضای سایت هنوز حتی هزینههای اجاره پلتفرم را هم تامین نمیکند. داکیونایت سالهاست که از نظر قانونی زیرمجموعهی بنیاد کیارستمی محسوب میشود و غیرانتفاعی است و تا به حال کسی یک دلار هم از این مجموعه برنداشته و پولی که آمده یا خرج هزینههای سایت شده یا به صاحبان آثار منتقل شده است. در کوتاه مدت تهیه بودجه لازم برای سایت بر عهده بنیاد کیارستمی است. امید من بر این است که آرام آرام مخاطبان این مستندها را پیدا کنیم و هزینهها را پوشش بدهیم تا سایت امکان فعالیت دراز مدت داشته باشد.
در طول این ۷ سال فعالیت، داکیونایت برچسبهای مختلفی خورده است. مثلاً مستندی دربارهی مجاهدین نمایش دادیم به نام «فیلمی ناتمام برای دخترم سمیه» که باعث شد از طرف این گروه مورد حمله قرار بگیریم. یا مثلاً فیلمی با عنوان «بسیجی» نمایش دادیم که از فیلمهای مورد علاقهی خود من است و مهران تمدن، کارگردان فیلم خواسته با نگاهی انسانی به اختلاف بین دو قشر جامعه نگاه کند، و با نمایش این فیلم گفته شد مبلغ جمهوری اسلامی هستیم. فیلم دیگری بود راجعبه جشنهای ۲۵۰۰ ساله که باعث شد برچسب سلطنتطلبی بخوریم. هدف من برای داکیونایت این است آنقدر مستندهایی با موضوعات مختلف داشته باشیم که این برچسبها خودشان همدیگر را خنثی کنند و در نهایت داکیونایت تبدیل به منبع بیطرفی شود برای نگاه به موضوعات مربوط به ایران از منظرهای مختلف.
متاسفانه داکیونایت برای مخاطبان ساکن ایران قابل دسترس نیست، و تا آنجایی که من متوجه شدهام فیلمها زیرنویس انگلیسی هم شدهاند، پس برای مخاطبان خارجیزبان سینمای ایران قابل دسترسی هستند. میشود توضیح بدهید آیا راهحلی برای این وجود خواهد داشت؟
درست میگویید. این موضوع دو بخش دارد. فیلمهایی که پخش میکنیم عمدتا تهیهکنندگان ایرانی دارند که احتیاجی به ما برای پخش داخل ایران ندارند. تا جایی که میدانم حداقل سه پلتفرم مطرح پخش فیلم در ایران هست: نماوا، فیلیمو، و به ویژه هاشور که در روی پخش فیلمهای مستند به خوبی کار میکنند. این شرکتها باید این مجوعهها را در اختیار مخاطبین ایرانی بگذارند، و اگر از ما هم کمکی بربیاید مشتاق همکاری هستیم. ما یک مجموعهی غیرانتفاعی هستیم و هدف رقابت نداریم. مشکل دوم مسائل حقوقی است که بعضی از فیلمهای بنا بر قوانین ایران امکان پخش در ایران را ندارند و ما کاری در این مورد نمیتوانیم بکنیم. ما مشکل مضاعفی هم داریم و آن این است داکیونایت در آمریکاست و تحریمها امکان فعالیت ما در ایران را بسیار سخت و محدود میکنند. با همه اینها میدانم کاربرانی هستند که از داخل ایران با ویپیان به سایت دسترسی دارند.
قبل از اینکه برویم سراغ مجموعهی انقلاب دو نکتهی دیگر هست که میخواهم با شما مطرح کنم. شما فقط فیلمها را تهیه، زیرنویس و پخش میکنید؟ آیا تلاشی برای مرمت و ارتقای کیفیت فیلمها میکنید؟
تا قبل از مجموعهی انقلاب و در این ۷ سال من به تنهایی مسئولیت فیلمها را بعهده داشتم و ما فقط فیلمهای دریافتی را پخش میکردیم و امکان بهینهسازی فیلمها را نداشتیم، حتی در حد غلطگیری زیرنویسهایی که خیلی وقتها مشکل داشتند. الان با توجه به اینکه گروه بزرگتر شده (که البته همه به صورت داوطلبانه کار میکنند) در مجموعهی انقلاب برای اولینبار چند تا از فیلمها را دوباره زیرنویس کردیم، و فیلم «جستجو ۱» امیر نادری و فیلم «تازهنفسها»ی کیانوش عیاری را به شکل دیجیتال تمیز کردیم. کار ترمیم حرفهای هزینهی زیادی دارد که فعلا در توان ما نیست، ولی همچنان جا برای بهبود کار و تجربه مخاطبین زیاد است. مثلا از این هفته اپلیکیشنهای Roku، iOS، FireTV، و AppleTV آماده شدهاند که دیدن فیلمها را بهتر و راحتتر کنند. با کمک این گروه جدید قطعا داکیونایت چه از نظر کیفی و چه کمی بهتر خواهد شد.
حالا به صورت ویژه برگردیم سر موضوع فیلمهای انقلاب. میشود توضیح بدهید معیار انتخاب شما چه بود؟ آیا مشاورینی داشتید تا شما را در انتخاب فیلمها راهنمایی کنند؟ و رابطهی شما با فیلمسازها چه آنها که در قید حیات بودند چه آنها که درگذشته بودند به چه شکل بود؟ به ویژه از منظر حق کپیرایت.
کلا هر انقلابی پر از داستان است که به دلیل هیجان و احساسات طول میکشد تا آدمها بتوانند به موضوع با فاصله و غیراحساسی به آن نگاه کنند. هم هزینهها و هم دستاوردهای انقلاب برخورد بیطرفانه را بسیار دشوار میکنند. معمولا زمان لازم است تا به دور از هیجان و شعار به موضوع انقلاب نگاه کرد. ضمنا با گذشت زمان، بخشهایی از داستانها، یا به دلیل مشکل حافظه فراموش میشوند و یا به عمد گم میشوند. انقلاب ۵۷ هم مستثنی نیست. خود من هم که زمان انقلاب ۷ سال داشتم از آن دوره چیز زیادی یادم نیست. فکر میکنم الان که چهل سال گذشته میتوانم بنشینم و با فاصله به آن دوره نگاه کنم. بیشتر با یک دید موشکافانهی غیراحساساتی. فیلمهای زیادی هم درباره انقلاب ساخته شده که موضوع را از جنبههای مختلف دیدهاند، چه شعاری و متاثر از حوادث روز، که اکثرا نزدیک به انقلاب ساخته شدهاند، چه تحلیلی، که عمدتا دیرتر ساخته شدهاند، و چه فیلمهایی که فقط حوادث را ثبت کردهاند. همه این فیلمها برای دیدن درست یک انقلاب مهم هستند. طبیعتاً ما همهی این فیلمها را نمیشناختیم و کلی گشتیم تا حتی اسم آنها را پیدا کنیم. در این راه خانم «فاطمه احمدی» که خودش فیلمساز موفقی است کمک بزرگی به ما کرد، از تشکیل تیم، تا پیدا کردن کارگردانها، تا ارتباط با مراکز متعدد. «حسام اسلامی» که فیلم «متهمین دایره بیستم»اش از پرطرفدارترین فیلمهای نمایش داده شده در داکیونایت بوده، نمایندهی ما در ایران شد و مسئولیت ارتباط با فیلمسازان با و سازمانهای مختلف را عهدهدار شد، از جمله مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که کمک بزرگی هم به ما کردند. پدرام کارگشا عملا مسئولیت پیدا کردن بسیاری از این فیلمها و بهبود کیفی را بعهده گرفت. از دوستان زیادی هم راهنمای گرفتیم، از جمله آقایان «روبرت صافاریان»، «پیروز کلانتری»، و «حمید نفیسی». ما همهی فیلمهایی که از ابتدا در داکیونایت نمایش دادهایم با مجوز کارگردان یا تهیهکننده بوده، و مجموعهی انقلاب هم مستثنی نیست، همه یا با اجازه تهیهکننده یا کارگردان فیلم به مجموعه اضافه شده. ما نوزده فیلم اصلی داریم و چهار فیلم که در مورد آن فیلمها ساخته شده. یک روز مانده به اکران یک فیلم نیمساعته پیدا کردیم به نام «تلویزیون ۵۷» که به مجموعه اضافه شد. من هنوز هم ایمیلهایی درباره فیلمهای دیگری درباره انقلاب دریافت میکنم که امیدوارم به زودی به سایت اضافه شوند.
قرار است سینمای مستند و ایران از طریق این فیلمها معرفی شوند. آیا این را در نظر گرفتهاید که یک جور کارت ویژهی خبرنگاران خارجی در نظر بگیرید؟ یعنی به نوعی باید این افراد قلم شما بشوند و برای افراد دیگر این اشتیاق را بارور کنند. یا حتی فیلمسازان بزرگی مثل «ورنرهرتسوگ» یا گوسمان را دعوت کنید که این فیلمها را ببینند و دربارهی آن صحبت کنند و یا منتقدین غربی یا شرقی را برای شما بیاورند. بله. آقای حسین عیدیزاده که به تازگی به ما پیوسته در حال شکل دادن به یک مجلهی آنلاین درباره مستندهای ایرانی است و قرار است برای این مجله از منتقدهای مختلف، هم ایرانی و هم غیرایرانی کمک بگیرد. خیلی خوب است که این فیلمها از طرف منتقدان خارجی شناخته شوند، ولی بهرحال مخاطب مستند محدود است و مخاطب مستند ایرانی محدودتر، چون بسیاری از این فیلمها احتیاج به شناخت موضوع قبل از دیدن فیلم دارند. من فکر میکنم مخاطب اصلی این فیلمها دانشگاههاست، برای کسانی که میخواهند پژوهش کنند یا ایران را بشناسند. من مشخصاً دارم روی این موضوع کار میکنم و امیدوارم در سال ۲۰۲۱ بتوانم با همکاری دانشگاههای معتبر امکان دسترسی دانشجوها و اساتید را به داکیونایت را فراهم کنم. همین الان تعداد قابل توجهی از دانشگاهها برای همکاری اشتیاق نشان دادهاند و در همین مجموعه انقلاب هم با ما همکاری کردند. صحبتهایی هم درباره همکاری با مراکز فیلم بسیار معتبری در حال شکل گرفتن است که شاید بهتر باشد صبر کنیم تا وقتی به نتیجه رسیدند درباره آنها صحبت کنیم.
برای شنیدن گفتوگوهای دیگر با احمد کیارستمی میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
ابدیت و یک روز، پادکست شماره صد و سی و پنج: همراه با «احمد کیارستمی» از گذشته تا «۲۴ فریم» (بخش اول)