اشاره: نوشته زیر ترجمهای بود از مجموعه گفت و گوهایی چاپ شده در مجله «مووی میکر» که در تاریخ ۲۶ آذر با عنوان «براى «هیچ چى» بنویسید» به چاپ رسید.
دانیل پاین (فیلمنامه نویس)
- ارزشها در درازمدت معنى پیدا مىکنند
من کلى سعى کردم تا بهترین نویسنده دنیا بشوم _ نویسنده برگزیدهاى که توانایىاش در شخصیت پردازى، دیالوگ نویسى و وجوه دراماتیک است _ هنوز هم دست از تلاش و کوشش برنداشتهام. من هیچ وقت سعى و کوششام را متوقف نمىکنم. همواره به راهى که در پیش گرفتهام ادامه خواهم داد. توقف در زندگى من هیچ جایى ندارد. این تلاش رسمى بىاندازه در بلندمدت نتیجه مىدهد نه در یک مدت زمان کوتاه. من یک عالمه فیلمنامه خاص و ویژه دارم که تا به حال آنها را به کسى ندادهام. فیلمنامههاى فوقالعادهاى دارم که نتوانستهام آنها را بفروشم. ایرادى ندارد این مسئله در درازمدت برایم کلى اعتبار به دنبال مىآورد و ارزش خودش را پس از یک مدت زمان طولانى نشان مىدهد. مىدانید که هالیوود با اشتیاق بىحد و حصر و توان باورنکردنى به دنبال نویسندههاى برنده نوبل است تا وادارشان کند براى آنها کمدىهاى رمانتیک بنویسند.
- فصل مشترک توانفرساى هنر و تجارت
در این قضیه شاید هیچ کس خاصى مقصر نباشد، اما به هر حال همیشه در ذهنتان ایدههاى فوقالعادهاى شکل مىگیرند که دوست دارید حتماً دربارهشان متنى بنویسید و خوب هم مىدانید که فیلمنامه نوشته شده قطعاً باب طبع خیلىها نیست و مطمئنید کسى فیلمنامهتان را نمىخرد. مشکلى نیست. من که به این مسائل توجهى نمىکنم. فیلمنامهاى مىنویسم اما نمىتوانم آن را بفروشم. ایرادى ندارد من باز هم به نوشتنم ادامه مىدهم. شاید پس از پایان نگارش با چنین واکنشى روبه رو شوم «خب عالیه، فوقالعاده است، اما کى اون رو مىخره؟ کى اون رو مىسازه؟» و خب این غم انگیزترین بخش کار است. معتقدم دنیاى سینما و فیلمها تغییر کردهاند. مسائل آن قدر فراگیر شده و آن قدر ابعاد وسیعى پیدا کرده که واقعاً کمپانىها براى بازگشت سرمایه شان به آب و آتش مىزنند.
- از مشورت به اشتراک گذاشتن ایدههایتان نهراسید
فکر مى کنم هر نویسنده اى خوب است که بداند تشکلى از نویسنده هاى مختلف وجود دارد و آنها هر چند وقت یک بار دور هم جمع مىشوند و از این که در چنین جایى درباره دیدگاهها و ایدههایش بحث و نظر صورت مىگیرد ذرهاى ترس و تشویش به خودش راه ندهد. همه در ابتداى فعالیت شان دچار توهم و پارانویا هستند. واقعیت این است که ایدهها هیچ وقت قابل تقلید و کپى بردارى نیستند و اگر بخواهم با شما روراستتر باشم باید بگویم تنها معدودى از ایدهها درخشان و منحصربه فردند و تا به حال به ذهن هیچ کسى خطور نکردهاند.
- تجربه تقلید را در پى دارد
من عاشق نویسندههایى هستم که هنوز در سیستم هالیوود حل نشدهاند. به بیان بهتر هالیوود هنوز لجن مالشان نکردهاست؛ چون که ایدهها و تفکرات آنها به مراتب تازه تر و جذابتر از بقیه است. نویسندگان هالیوودى مدام مىکوشند تا ایدههایشان را از فیلمهاى دیگر برداشت کنند. شاید شما فکر مىکنید قضیه برعکس باشد و این آماتورها هستند که ایده هایشان را از فیلم هاى دیگر برمىدارند، اما این طور نیست. آماتورها از زندگى شخصىشان الهام مىگیرند. زندگى روزمره و شخصى همان چیزى است که آماتورها به خوبى از پساش برمىآیند و باید به آن مراجعه کنند.
- لس آنجلس اصلاً مهم نیست
گروهى معتقدند شما براى ادامه و پیگیرى حرفهتان مى باید حتماً در لسآنجلس زندگى کنید. اما به نظر من اگر محل زندگیتان در لسآنجلس نباشد احتمالاً موضوعات و مقولات واقعىتر، عینىتر و در عین حال جذابتر و متنوعترى براى نوشتن دارید.
- درباره چیزى بنویسید که برایتان اهمیت دارد
کارى که باید حتماً انجامش دهید نوشتن قصههایى است که به آنها توجه دارید و برایتان مهماند و خلق شخصیتهایى است که در نظرتان اهمیت ویژهاى دارند. اولین فیلمنامهاى که نوشتهاید، اگر محل زندگىتان در لسآنجلس است یا مشغول نوشتن دهمین فیلمنامهتان هستید در روند کارى شما هیچ تفاوتى ایجاد نمىکنند، همه این ها را فراموش کنید. فقط درباره چیزهایى بنویسید که ذهنتان را به خودشان مشغول کردهاند.
- فکر کسب درآمد را از ذهنتان بیرون کنید.
اشتباه محض است وقتى که هنوز در ابتداى راهید به درآمدهاى آن چنانى فکر کنید. بهترین کار را فقط و فقط به خاطر عشق و علاقهتان انجام دهید. سعى کنید یک کار جانبى و یک پس انداز داشته باشید. من هنوز هم براى خودم یک مقدارى پس انداز کردهام. هر وقت که به سفر مىروم همیشه آگهى ها را نگاه مىکنم تا اگر بشود کار دیگرى انجام دهم. علتش هم این است که نوشتن فیلمنامه، زندگىام را تامین نمىکند.من توانایى نوشتن در روزنامه را در خودم مىبینم. به هر حال عاشق فیلمنامهنویسى هستم و براى «هیچ چى» مىنویسم.
- به حرف بقیه گوش ندهید
پس از آنکه از سالن سینما بیرون مىآیید سعى نکنید تا چیزى شبیه فیلم روى پرده را بنویسید. به حرفهاى تهیهکنندهاى که در یک کنفرانس مىگوید «شما باید فیلمهاى خبرساز و پرجنجال آینده را پیشبینى کنید» گوش ندهید. نکته اینجا است که فیلمنامههاى فیلمهاى روى پرده دو سال پیش نوشته شدهاند .خود من «کاندیداى منچورى» را دو سال قبل نوشتم. حالا تکلیف چیست؟ شما باید دو سال جلوتر فکر کنید و چه کسى مىداند که در دو سال بعد چه اتفاقاتى مىافتد؟ بهتر است درباره آنچه مىدانید و آنچه دوستش دارید بنویسید. همین!
فیلمشناسى دانیل پاین: کاندیداى منچورى (۲۰۰۴)، همه ترسها (۲۰۰۲)، هر یکشنبه موعود (۱۹۹۹) مارلو کجاست؟ (۱۹۹۸)، مردم (۱۹۹۷)، شن سفید (۱۹۹۲)، دکتر هالیوود (۱۹۹۱)، شیوه سخت (۱۹۹۱)، ارتفاعات پاسفیک (۱۹۹۰).